Apr 032015
 

۰- فلاش‌بک: ۴ سال بعد از خرداد ۱۳۸۸، فردای ۲۴ خرداد سال ۹۲، حدود ساعت ۷ صبح با نگرانی از صدای آژیر یک آمبولانس یا ماشین پلیس بیدار شدم… خوشبختانه نگرانی‌ام دقایقی بیشتر طول نکشید… تا ساعاتی بعد نتایج انتخابات حاکی از پیروزی روحانی در انتخابات داشت…

۱- از تفاهمی که بین ایران و ۵+۱ انجام شد خوشحالم و امیدوارم تا امضای توافق‌نامه اصلی همه چیز خوب پیش برود. خوشحالی من بیشتر از همه چیز به دلیل غلبه گفتمان مبتنی بر اعتدال، خردگرایی و عقلانیت در روند جاری کشور است. تاثیری مثبتی که فرایند مذاکرات و روندی که طی شد بر آینده کشور خواهد داشت غیر قابل انکار است. همانطور که حدود ۱۸ ماه قبل هم گفته بودم این موجی‌ست که بسیاری از محاسبات را تغییر خواهد داد.

۲- در یک مذاکره طرفین امتیاز می‌دهند تا امتیاز بگیرند. هر کسی هم قدر وزنش قدرت چانه‌زنی دارد. حواسم هست همین‌که مجبور شده‌ایم در مورد کارهایی که عملا حق ماست بنشینیم، مذاکره کنیم و تعهداتی بدهیم نشانگر وزن و قدرت واقعی نه چندان زیاد ماست. ولی همین‌که توانسته‌ایم بیش از قبل واقع‌بین باشیم به خودی خود جای خوشحالی دارد. اگر بخواهم دوباره بنویسم چیزی می‌شود شبیه به این: از توهم‌زدگی تا واقع‌نگری: اندر باب «ساید افکت‌های» مثبت تفاهم‌نامه‌ی ژنو.

۳- مطمئنا عوامل بسیاری، چه از نظر شرایط داخلی ایران و چه از نظر شرایط خارجی ما، دست به دست هم دادند تا چنین اتفاقی حاصل شود. ولی این نکته نباید باعث شود که قدردان تلاش‌های ارزشمند تیم هسته‌ای و شخص آقای ظریف نباشیم و نهایت تلاش، همت و عملکرد حرفه‌ای ایشان را در این فرایند دست کم بگیریم. این عملکرد را بگذارید کنار عملکرد تیم قبلی که حتی داد فردی مثل علی اکبر ولایتی را در طول مناظرات انتخاباتی در آورد که «دیپلماسی کلاس فلسفه نیست که شما بروید آنجا بگویید منطق ما قوی بود و آنها محکوم شدند. آن چیزی که مردم ما می‌بینند این است که شما مسئول کار هسته‌ای هستید و یک قدم پیش نرفته‌اید و هر روز تحریم‌ها بیشتر می‌شود و فشارش بر روی مردم می‌آید.»

۴- (مستقل از اینکه توافقی حاصل می‌شد یا نه) عملکرد ظریف و همکارانش نشان داد که چقدر تفاوت آدم متخصص با آدم کارنابلد زیاد است. تیم قبلی نتیجه دولتی بود که بنیانش بر عدم تخصص گذاشته شده بود. به عنوان نمونه‌ای از خروار، همین آقای ظریف در آن دوره بازنشسته شده بودند. این بی‌توجهی شدید رییس دولت قبل به تخصص و متخصصین یکی از مهم‌ترین دلایل (به همراه بسیاری دلایل دیگر) نخبگان برای انتقاد شدید و  رویگردانی از آن دولت بود.

۵- مطمئن هستم برای بسیاری از مردم تفاوت عمیق روش‌های ۸ سال قبل از خرداد ۹۲ و روش‌های ۲ سال بعد از آن خیلی ملموس و روشن نیست و شاید در کوتاه مدت هم تاثیر روشنی بر زندگی آن‌ها نداشته باشد. به هیچ وجه راحت نیست برای آدم‌هایی که مشکلات و دغدغه‌های روزمره مالی دارند و تحت فشار معیشت هستند توضیح داد که مثلا همین یارانه‌ای که دلتان به آن خوش است حکم همان سنگی را دارد که نابخردی آن را در چاهی انداخته و حالا هزار عاقل هم نمی‌توانند درش بیاورند. یا اینکه همان ذهنیتی که زمانی قطع‌نامه‌ها را مشتی کاغذپاره خوانده بود حالا مشکلاتی ایجاد کرده که شاید به هزار زحمت و ظرافت و بعد از صرف هزینه‌های بسیار زیاد، قابل رفع و رجوع کردن باشند. همچنین اینکه خیر و فایده این تفاهمی که امشب انجام شد را نه به سرعت که شاید سال‌ها بعد ببینیم و … .

همه این‌ها را نوشتم که بگویم باید راهی یافت که چنین آگاهی‌هایی در بخش‌های بیشتری از جامعه‌مان گسترش بیابد؛ تا جامعه ما دوباره دست به یک انتخاب اشتباه نزند. شاید نخبگان مسئول و دلسوز باید زبان ساده لازم برای ارتباط با بدنه جامعه را بیاموزند و این تفاوت‌های عمیق ولی شاید نه چندان واضح را به زبان قابل فهم و ملموسی برای جامعه بیان کنند.

۶- لازم به تاکید نیست که من در انتخابات مجلس شرکت خواهم کرد چون تفاوت‌ها را با تمام وجود حس کرده‌ام!

 Posted by at 3:07 pm