Mar 122012
 

آخر آدم‌زاده‌ای ای ناخَلَف —— چند پنداری تو پستی را شرف

چند گویی من بگیرم عالمی —— این جهان را پر کنم از خود همی

گر جهان پر برف گردد سربه سر —— تابِ خور بگْدازدش با یک نظر

وِزْرِ او و صد وزیر و صدهزار —— نیست گرداند خدا از یک شرار

عین آن تخییل را حکمت کند —— عین آن زهراب را شربت کند

آن گمان‌انگیز را سازد یقین —— مهرها رویاند از اسباب کین

پرورد در آتش ابراهیم را —— ایمنیِ روح سازد بیم را

از سبب سوزیش من سوداییم —— در خیالاتش چو سوفسطاییم

[ مثنوی معنوی، دفتر اول ]

 Posted by at 1:02 am

 Leave a Reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

(required)

(required)