فیسبوک (و کلا شبکههای اجتماعی مجازی شبیهش) رو دوست ندارم.
اینطور که همه خبرها بی هیچ مناسبتی کنارِ هم میآن آدم رو نابود میکنه* و همهی حسِ آدم نسبت به زندگی و اهمیتِ رخدادها رو خراب میکنه. وقتی اینطور بیملاحظه، درد و شادی آدمها کنارِ هم و در کنارِ جوک و طنز و خبرهای بیربط میآد یواشیواش حساسیتِ آدم نسبت به اهمیت خیلی از اتفاقها، نسبت به عمقشون و نسبت به احساسی که در پَسِشون نهفتهست از بین میره. همه چیز در حد یک پیام تهیِ از هرگونه احساسی در یک محیط مجازی کاهش پیدا میکنه و ما فراموش میکنیم پشتِ همهی این خبرها آدمهایی هستند که رنج میکشند، شاد میشوند و احساس دارند، که در پسِ پرده احساساتِ عمیقی در جریانه و همین احساسات و عواطف هستند که اصلِ ماجرایی رو میسازند و به وقایع معنی و عمق میبخشند…
از این کاری که فیسبوک و امثالش به صورتِ ناخودآگاه با آدمها و احساساتشون میکنند به هیچ وجه حسِ خوبی ندارم…
*: وقتی خبر فوت دوست عزیزی یا خبر حادثهی آتشسوزی در مدرسهای در کنار چندتا پستِ جُک و طنز بیایند واقعا به آدم حس بهتری دست نمیده…
دقیقاً. یک آپشنی باید درست کنند به این منظور. ـ
@MCH
به کدوم منظور؟!!!ـ
به این منظور که محتوای پستها هم در نظر گرفته بشه. ـ
تا حالا از این منظر فیسبوکو تحلیل نکرده بودم
بگذریم که خودم ماه هاست دی اکتیو کردم فیسبوکمو بعلت حس بدی که بهم میداد و دلیلشم نمیدونم هنوزو!!!!
به قول یکی قدیما وقتی تولدن بود میرفتیم طرفو میدیدیم تبریک میگفتیم بعدا تلفن اومد زنگ میزدیم فقط صدا
بعده ها اس ام اس که حتی صدام نشنویم
حالام شبکه های مجازی ……