Sep 292013
 

راستش من یک مقداری گیج شده‌م. یعنی انتظار این تغییرات سریع رو نداشتم و برای همین هم نمی‌تونم خیلی خوب اوضاع رو تحلیل کنم. گفتم بیام اینجا بنویسم شاید بحثی دربگیره و اوضاع برام یکم روشن‌تر بشه.

این روزا، خصوصا بعد از اینکه دیروز خبر صحبت تلفنی روحانی و اوباما روی خبرگزاری‌ها امد، همش دارم وضعیت الآن رو با وضعیت حدود چهار-پنج ماه پیش (یعنی با وضعیت ماه‌های قبل از انتخابات) مقایسه می‌کنم و هی نمی‌فهمم که تو این مدت چه اتفاقی افتاد که ما از اون نقطه رسیدیم به این نقطه و مهمتر از اون اینکه چه دلیلی داشت که برسیم به این وضعیت.

احتمالا حس و حال چند ماه قبل از انتخابات رو یادمون هست که کسی امیدی به بهبود اوضاع نداشت و همه فکر می‌کردن (حالا همه که نه ولی عده‌ی خیلی زیادی و عملا تحلیل غالب این بود) که قراره یک انتخابات فرمایشی برگزار بشه؛ و به نظر من واقعیت اینه که حکومت هم توان اینکار رو داشت (از نظر داشتن قدرت، امکانات مالی و تبلیغاتی) که چنین انتخاباتی برگزار کنه و مردم هم ناامیدانه با این قضیه کنار امده بودن (یعنی احتمال اینکه اتفاقاتی شبیه سال هشتاد و هشت پیش بیاد خیلی کم بود. یادمون نرفته که رفسنجانی رد صلاحیت شد و آب هم از آب تکون نخورد. اصلاح‌طلب‌ها هم منفعلانه گیج می‌خوردن و نزدیک بود انتخابات رو تحریم کنن). اگه اون روزها کسی در می‌امد که ظرف چند ماه آینده به جای جلیلی، ولایتی یا قالیباف کسی مثل روحانی رییس جمهور ایران می‌شه و وزیر امور خارجه‌ش ظریف خواهد بود (که کلا داره تو فیسبوک به مردم گزارش کاری می‌ده و انگار اینکار رو وظیفه‌ی خودش می‌دونه)، کسی که در سازمان ملل نه تنها کنار «جان کری» می‌نشینه بلکه با هم ملاقات هم خواهند داشت و در نهایت هم بعد از سی و پنج سال عدم ارتباط مستقیم، رییس جمهور ایران و آمریکا با هم تلفنی گپی خواهند زد، حتما طرف رو به دیوانگی یا جنون مثبت اندیشی متهم می‌کردیم!*

خب حالا همه‌ی این اتفاق‌ها افتاده‌ن و کلی جای خوشحالی داره. البته نه از این بابت که شاید رابطه ایران با آمریکا متعادل‌تر بشه (در اون زمینه به دور از شتابزدگی و ذوق‌زدگی باید ببینیم که منافع ملی‌مون چی رو اقتضاء می‌کنه)، بلکه از این نظر که «سیستم» داره خیلی معقول‌تر از گذشته عمل می‌کنه. ولی هنوز این سوال برای من وجود داره که چه اتفاقی افتاد که از اون وضعیت چند ماه پیش (و با اون مطالبات حداقلی که وجود داشت) به سرعت و با یک چرخش صد و هشتاد درجه‌ایِ رفتار حاکمیت الآن به این نقطه رسیده‌ایم. چرا و چطور نیروهای تندرویی که هم قدرت داشتند و هم امکانات مالی کنار زده شده‌اند و جا برای ظهور جریان‌های معتدل‌تر و عقلانی‌تر باز شد. شاید عده‌ای بگن تحریم‌ها دلیل عمده‌ی این تغییر رفتار بوده‌ن ولی من خیلی از این جواب راضی نمی‌شم. درسته که تحریم‌های این دفعه خیلی سنگین‌تر از گذشته بوده‌ن ولی مقدار زیادی از مشکلات اقتصادی‌ای که الان درگیرش هستیم سوء مدیریت داخلی دوران احمدی‌نژاد بوده که با روی کار امدن یه گروه با مدریت بهتر قابل رفع و رجوع بوده‌ان. ایران در این سی و پنج سال شرایط خیلی بدتری رو تحمل کرده بود (جنگ، تحریم‌ها، تهدید به حمله و …)، این بار هم به نظرم می‌تونست ادامه بده. و حتی اگر هم لازم به تغییر رویه‌ای بود لازم نبود که تا این مقدار پیش رفته بشه که با آمریکا مذاکره‌ای صورت بگیره. مطمئنا مذاکراتی در این سطح با اجماع بخش‌های قابل توجهی از حاکمیت و به تایید رهبری انجام شده. چطور و چرا این اجماع صورت گرفته در حالیکه می‌شد با اندکی تغییر همون رویه‌ی قبل ادامه پیدا کنه. به نظر من کاملا راه برای ادامه‌ی چنین مسیری باز بود…

قائدتا سوالات مشابهی رو در مورد خود انتخابات ریاست جمهوری هم می‌شد مطرح کرد که چطور سیستمی که تونست اونقدر ریلکس رفسنجانی رو رد صلاحیت کنه (و در ادامه‌ش می‌تونست با هزینه‌ی خیلی کمی کسی مثل قالیباف رو در دور دوم انتخابات به جای روحانی به ریاست جمهوری برسونه) حاضر به قبول گزینه‌ای مثل روحانی شد که در ادامه مجبور به چنین چرخش‌های زیادی در گفتار و رفتارش بشه (لزوم این تغییرات تا حدی خوبی قابل پیش‌بینی بودند -تا حدی که باعث بشه سیستم مانع ریاست جمهوری روحانی بشه-، البته نه دیگه اینقدر که این روزها داریم تجربه می‌کنیم). اینکه گفته می‌شه حکومت در مورد انتخابات غافلگیر شد رو هم خیلی جواب کاملی نمی‌دونم. سال هشتاد و هشت همه‌ی تریبون‌های ممکن، شامل مساجد و نیروهای بسیجی و … به صورت سیستماتیک در خدمت تبلیغ برای شخص احمدی‌نژادی بودند ولی امسال خبری از اون تبلیغات سیستماتیک نبود. یعنی قائدتا از قبل چنین تصمیمی گرفته شده بوده که انتخاباتی شفاف‌تر داشته باشیم و نظر مردم هرچی بود بهش تمکین بشه…

خلاصه من هنوز جواب کاملی پیدا نکرده‌م که چرا چنین تغییراتی (علی‌رغم اینکه می‌تونستند اتفاق نیفتند) رخ دادند و چه چیز باعث شد سیستمی که به نظر می‌آد داره نامعقول (از نظر منافع ملی ایران) رفتار می‌کنه اینطور سریع رفتار خودش رو عوض کنه و در آخر اینکه چه توانایی در سیستم (از نظر فکری، تحلیلی و مدیریتی) باعث شد که در عمل هم بتونه از پس این چرخش صد و هشتاد درجه‌ای بر بیاد. البته شاید هنوز برای قضاوت زود باشه ولی به هر حال شاید بد نباشه وسط هیجان این روزها یکم به چنین سوال‌هایی هم فکر کنیم تا در مورد آینده بتونیم با دقت بیشتری تحلیل کنیم.

پی‌نوشت: یعنی همه‌ی اون کسانی که انتخابات رو تحریم کرده بودن، همه‌ی اونهایی که می‌گفتن کاندیدای نهایی از پیش مشخص شده (مثلا ولایتی یا جلیلی) و حتی اونهایی که این تحلیل رو داشتن که قرار نیست با رای دادن ما اتفاق چندان خاصی بیافته (مثل خود من که مهمترین هدفم از رای دادن در وحله‌ی اول جلوگیری از بدترین اتفاق‌ها بود و در این صورت خودم رو پیروز انتخابات می‌دونستم و در مرحله‌ی بعد، انتخابات رو فرصتی برای ابراز وجود نیروهای تحول‌خواه می‌دیدم)، این روزها (با توجه به اینکه تحلیل‌هاشون نادرست از آب در امدن) با اتفاق‌هایی که داره می‌افته حالشون خوبه؟!:دی

*: (در حاشیه): البته آدمی مثل پدر ما هم بود که خیلی خوشبینانه در دید و بازدیدهای عید سال ۹۲ اعلام می‌کرد که انتخابات پرشوری در پیش خواهیم داشت. در عوض من و خیلی‌های دیگه (که عمدتا جوون بودیم) هم شدیدا و با کلی دلایل منطقی استدلال می‌کردیم که عمرا چنین اتفاقی بیافته. ایشون حتی بعد از رد صلاحیت رفسنجانی هم از مواضع خودش کوتاه نیومد تا جایی که کار به متلک انداختن و دست انداختن از طرف من کشید. در نهایت شرط بستیم و باید اعتراف کنم که خوشبختانه من شرط رو باختم! برای همین رسما جلوی خانواده نسبت به قدرت پیش‌بینی ایشون ابراز ارادت کردم  و قرار گذاشتم که اینکار رو در وبلاگم هم انجام بدم! :دی (ایشون سال هفتاد و شش هم در مورد رای آوردن خاتمی پیش‌بینی مشابهی کرده بود!)
گذشته از حاشیه‌ی بالا تا جایی که یادم مونده عباس عبدی تحلیل‌های خیلی معقول و واقع‌گرایانه‌ای برای شرکت درانتخابات و حتی امکان نتیجه گرفتن از همین انتخابات می‌کرد. یا مثلا خود دکتر عارف که یک تنه و وقتی که غالب اصلاح‌طلبان داشتند روی گزینه‌های حداکثری خودشون (خاتمی و رفسنجانی) فکر می‌کردن، پا به میدون گذاشت، جزو آدم‌هایی بود که احتمالا تحلیل‌های غالب رو خیلی قبول نداشت (و احساس می‌کرد که می‌شه شرایط رو عوض کرد). ولی چیزی که می‌خواستم بگم اینه که جو غالب واقعا این بود که با یک روند فرمایشی روبرو خواهیم بود.

 Posted by at 8:54 am

  4 Responses to “چرا مشتق تغییرات در این چند ماه اینقدر زیاد است؟”

  1. شاید دلیلش اینکه هممون به چشم خودمون نتیجه مذاکره با امریکا رو ببینیم مخصوصا نسل سه و چهار
    فعلا باید صبر کرد و دید
    و چه سخته صبر کردن

    • آخه قرار نیست که فکر کنیم با مذاکره قراره همه چیز حل بشه. به طور کلی ایران و آمریکا در منطقه‌ی خاور میانه تقابل منافع زیادی دارن (هرچند جاهایی هم منافع‌شون بر همکاری کردن با همه) و بنابراین این ماجرا دشمنی و رقابت ادامه خواهد داشت (ماجرای اسراییل و اعراب و ترکیه هم هست که کل داستان رو خیلی پیچیده‌تر می‌کنه). ما می‌خوایم به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل بشیم و اونا اصلا با این کار حال نمی‌کنن. ولی نباید همه چیز رو سیاهِ سیاه یا سفیدِ سفید دید. ما یجورایی با آمریکایی‌‌ها تضاد منافع داریم، تنش وجود داره و … قبول! ولی دلیل نمی‌شه که قهر کنیم و صحبت نکنیم. این رابطه نداشتن مبناش همون سفید و سیاه دیدنه. بالاخره تو حکومت آمریکا هم کسانی پیدا می‌شن که بشه باهاشون دو کلام حرف منطقی زد.
      به نظرم منافع ما ایجاب می‌کنه (که بدون عقب نشینی از مواضع، منافع‌مون و اصول‌مون) حرف‌مون رو قاطعانه بزنیم و سعی کنیم با بازی سیاسی درستی که می‌کنیم در طرف مقابل (یعنی در حکومت آمریکا) آدم‌های معقول‌تر و منطقی‌تر نفوذ بیشتری پیدا کنن. اینطوری هم از منافع‌مون بیشتر دفاع می‌کنیم و هم شاید به صورت غیر مستقیم بتونیم بر روی حکومت آمریکا تاثیر مثبتی هم (هرچند اندک) بذاریم. چیزی که به نفع همه‌ی مردم دنیاست. اگه اندکی هم احتمال اینکار وجود داشته باشه نباید ازش غافل شد.
      من نفهمیدم چرا صبر کردن تو این ماجرا اینقدر سخته؟!

  2. و خیلی نشانه های دیگه
    مثلا سخنرانی روحانی تو جماران که گفت این انتخابات دیگه مثل 88 نمی شه ازاد کردن مسئول شاخه جوانانش
    و پالس هایی که خود سیاسیون می دادند
    اینکه اونها کشور رو در چه حالی دیدند چه وضعیتی چه روندی چه تحولات داخلی و خارجی ای چه صحبت هایی و چه مشاوره‌هایی شد که اجازه همچنین اتفاقی رو دادند باید موند و در تاریخ دید

    شرمنده به جای روشن شدن قضیه فک کنم بر ابهامش اضافه شد 🙂

    و یه تشکر کلی بابت پست‌ها و مطالب

    • آره این نکته‌هایی که شما هم اشاره کردین بود. و فکر کنم خیلی نشانه‌های دیگه که عملا در تغییر نظر خیلی‌ها برای رای دادن موثر واقع شد…

      و در ضمن تا یادم نرفته، ممنون برای تشکر «کلی!» :دی

Leave a Reply to zarifeh Cancel reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

(required)

(required)