Jul 172014
 

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَ‌ابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ‌ تَنتَشِرُ‌ونَ (۲۰) وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَ‌حْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُ‌ونَ (۲۱) وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ (۲۲) وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ‌ وَابْتِغَاؤُكُم مِّن فَضْلِهِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (۲۳) وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِ‌يكُمُ الْبَرْ‌قَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْ‌ضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (۲۴) وَمِنْ آيَاتِهِ أَن تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْ‌ضُ بِأَمْرِ‌هِ ۚ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِّنَ الْأَرْ‌ضِ إِذَا أَنتُمْ تَخْرُ‌جُونَ (۲۵)

[ سورة الروم ]

و از نشانه‌هاى او اين است كه شما را از خاك آفريد؛ پس بناگاه شما [به صورت‌] بشرى هر سو پراكنده شديد. (۲۰) و از نشانه‌هاى او اينكه از [نوع‌] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين [نعمت‌] براى مردمى كه مى‌انديشند قطعاً نشانه‌هايى است. (۲۱) و از نشانه‌هاى [قدرت‌] او آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست. قطعاً در اين [امر نيز] براى دانشوران نشانه‌هايى است. (۲۲) و از نشانه‌هاى [حكمت‌] او خواب شما در شب و [نيم‌] روز و جستجوى شما [روزى خود را] از فزون‌بخشى اوست. در اين [معنى نيز] براى مردمى كه مى‌شنوند، قطعاً نشانه‌هايى است. (۲۳) و از نشانه‌هاى او [اينكه‌] برق را براى شما بيم‌آور و اميدبخش مى‌نماياند، و از آسمان به تدريج آبى فرو مى‌فرستد، كه به وسيله آن، زمين را پس از مرگش زنده مى‌گرداند. در اين [امر هم‌] براى مردمى كه تعقل مى‌كنند، قطعاً نشانه‌هايى است. (۲۴) و از نشانه‌هاى او اين است كه آسمان و زمين به فرمانش برپايند؛ پس چون شما را با يك بار خواندن فرا خوانَد، بناگاه [از گورها] خارج مى‌شويد. (۲۵)

[ سوره روم؛ ترجمه فولادوند ]

پی‌نوشت: برایم جالب بود که اینطور نشانه‌های مختلف پشت سر هم ذکر شده‌اند و در مورد هرکدام هم گفته می‌شود که به درد چه گروهی از آدم‌ها می‌خورند یا باید چه ویژگی‌ای داشت تا آن نشانه، به نظرمان نشانه بیاید (البته آیه اول و آیه آخر بدون ذکر گروه خاصی آمده‌اند).

 Posted by at 6:58 am
Jul 142014
 

لَّا تَجْعَلْ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ‌ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَّخْذُولًا (۲۲) وَقَضَىٰ رَ‌بُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ‌ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْ‌هُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِ‌يمًا (۲۳) وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّ‌حْمَةِ وَقُل رَّ‌بِّ ارْ‌حَمْهُمَا كَمَا رَ‌بَّيَانِي صَغِيرً‌ا (۲۴) رَّ‌بُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ ۚ إِن تَكُونُوا صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورً‌ا (۲۵) وَآتِ ذَا الْقُرْ‌بَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ‌ تَبْذِيرً‌ا (۲۶) إِنَّ الْمُبَذِّرِ‌ينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ۖ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَ‌بِّهِ كَفُورً‌ا (۲۷) وَإِمَّا تُعْرِ‌ضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَ‌حْمَةٍ مِّن رَّ‌بِّكَ تَرْ‌جُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلًا مَّيْسُورً‌ا (۲۸) وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورً‌ا (۲۹) إِنَّ رَ‌بَّكَ يَبْسُطُ الرِّ‌زْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ‌ ۚ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرً‌ا بَصِيرً‌ا (۳۰) وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ ۖ نَّحْنُ نَرْ‌زُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ ۚ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرً‌ا (۳۱) وَلَا تَقْرَ‌بُوا الزِّنَىٰ ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا (۳۲) وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّ‌مَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِ‌ف فِّي الْقَتْلِ ۖ إِنَّهُ كَانَ مَنصُورً‌ا (۳۳) وَلَا تَقْرَ‌بُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّىٰ يَبْلُغَ أَشُدَّهُ ۚ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا (۳۴) وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ‌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا (۳۵) وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ‌ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا (۳۶) وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْ‌ضِ مَرَ‌حًا ۖ إِنَّكَ لَن تَخْرِ‌قَ الْأَرْ‌ضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا (۳۷) كُلُّ ذَٰلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِندَ رَ‌بِّكَ مَكْرُ‌وهًا (۳۸) ذَٰلِكَ مِمَّا أَوْحَىٰ إِلَيْكَ رَ‌بُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ ۗ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ‌ فَتُلْقَىٰ فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَّدْحُورً‌ا (۳۹)

الاسراء

معبود ديگرى با خدا قرار مده تا نكوهيده و وامانده بنشينى (۲۲) و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى‌] «اوف» مگو و به آنان پَرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى (۲۳) و از سر مهربانى، بالِ فروتنى بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند» (۲۴) پروردگار شما به آنچه در دلهاى خود داريد آگاه‌تر است. اگر شايسته باشيد، قطعاً او آمرزنده توبه‌كنندگان است (۲۵) و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه‌مانده را [دستگيرى كن‌] و ولخرجى و اسراف مكن (۲۶) چرا كه اسرافكاران برادران شيطانهايند، و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است (۲۷) و اگر به اميد رحمتى كه از پروردگارت جوياى آنى، از ايشان روى مى‌گردانى، پس با آنان سخنى نرم بگوى (۲۸) و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم‌] گشاده‌دستى منما تا ملامت‌شده و حسرت‌زده بر جاى مانى (۲۹) بى‌گمان، پروردگار تو براى هر كه بخواهد، روزى را گشاده يا تنگ مى‌گرداند. در حقيقت، او به [حال‌] بندگانش آگاه بيناست (۳۰) و از بيم تنگدستى فرزندان خود را مكشيد. ماييم كه به آنها و شما روزى مى‌بخشيم. آرى، كشتن آنان همواره خطايى بزرگ است (۳۱) و به زنا نزديك مشويد، چرا كه آن همواره زشت و بد راهى است (۳۲) و نفسى را كه خداوند حرام كرده است جز به حق مكشيد، و هر كس مظلوم كشته شود، به سرپرست وى قدرتى داده‌ايم، پس [او] نبايد در قتل زياده‌روى كند، زيرا او [از طرف شرع‌] يارى شده است (۳۳) و به مال يتيم -جز به بهترين وجه- نزديك مشويد تا به رشد برسد، و به پيمان [خود] وفا كنيد، زيرا كه از پيمان پرسش خواهد شد (۳۴) و چون پيمانه مى‌كنيد، پيمانه را تمام دهيد، و با ترازوى درست بسنجيد كه اين بهتر و خوش فرجام‌تر است (۳۵) و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن، زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد (۳۶) و در [روى‌] زمين به نخوت گام برمدار، چرا كه هرگز زمين را نمى‌توانى شكافت، و در بلندى به كوهها نمى‌توانى رسيد (۳۷) همه اين [كارها] بدش نزد پروردگار تو ناپسنديده است (۳۸) اين [سفارشها] از حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است، و با خداى يگانه معبودى ديگر قرار مده، و گرنه حسرت‌زده و مطرود در جهنم افكنده خواهى شد (۳۹)

سوره اسراء؛ ترجمه فولادوند

پی‌نوشت: آیات ۸۳ و ۸۳ سوره بقره هم شباهت‌هایی به آیات بالا دارند؛ البته خطاب به بنی‌اسراییل آمده‌اند. آیات ۱۵۱ تا ۱۵۳ سوره انعام هم تقریبا ورژن خلاصه شده آیات بالا هستند. شاید آیات دیگری هم با این مضمون باشند ولی من اطلاعی ندارم.

 Posted by at 7:39 pm
Jan 092014
 

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء (۲۴) تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (۲۵)

آيا نديدى خدا چگونه مثل زده سخنى پاك كه مانند درختى پاك است كه ريشه‌‏اش استوار و شاخه‏‌اش در آسمان است (۲۴) ميوه‌‏اش را هر دم به اذن پروردگارش می‌دهد و خدا مثل‌ها را براى مردم می‌زند شايد كه آنان پند گيرند (۲۵)

[ سوره ابراهیم ]

 Posted by at 5:43 am
Dec 302013
 

بعد از اینکه ابراهیم (ع) از قومش، که به علت ماجرای شکسته شدن بت‌ها از دستش عصبانی بودند و آتشی برای نابود کردن او فراهم کرده بودند، رویگردان می‌شه با یک حس خیلی خوبی این جمله رو می‌گه:

وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ
و [ابراهيم] گفت من به سوى پروردگارم رهسپارم زودا كه مرا راه نمايد.

[ الصافات: ۹۹ ]

نکته‌ای که در این در جمله برام جالب بود اینه که حضرت ابراهیم این حرف رو نه در اوایل راه که بعد از پشت سر گذاشتن آزمایش‌های زیادی بیان می‌کنه. انگار که بعد از همه‌ی این ماجراها تازه سفر اصلیش شروع می‌شه.

 Posted by at 6:40 pm
Aug 052013
 

قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (۱۶)

[ سوره قصص ]

 Posted by at 12:37 am
Jul 302013
 

در مورد کوتاه بودن زندگی دنیا، چشمم به این دو مورد (آیات ۱۰۲ تا ۱۰۴ سوره «طه» و آیات ۱۱۲ تا ۱۱۴ سوره «مومنون») در قرآن افتاد. حس و حال این آدم‌ها خیلی جالبه. اول اینکه یک‌جور حس گیجی و منگی از صحبت‌هاشون برداشت می‌شه. بعد هم اینکه انگار حضور در دنیا براشون در حد یک تجربه‌ی خیلی سریع اتفاق افتاده. این حس رو دارند که به سرعت رفته‌اند و برگشته‌اند؛ به خاطر همین هم انگار درست متوجه نشده‌اند چه اتفاقی براشون افتاده و گیج شده‌اند. این حالت سرگشتگی رو مثلا در آیات ۶۲ و ۶۳ سوره «ص» هم به نحو دیگه‌ای می‌شه مشاهده کرد.

[همان] روزی که در صور دمیده می‌شود، و در آن روز مجرمان را کبود چشم برمی‌انگیزیم (۱۰۲). میان خود به‌طور پنهانی با یکدیگر می‌گویند: «شما [در دنیا] جز ده [روز، بیش] نمانده‌اید» (۱۰۳). ما داناتریم به آنچه می‌گویند، آنگاه که نیک‌آیین‌ترین آنان می‌گوید: «جز یک روز بیش نمانده‌اید» (۱۰۴).

[ سوره طه ]

می‌فرماید: «چه مدت به عدد سال‌ها در زمین ماندید؟» (۱۱۲). می‌گویند: «یک روز یا پاره‌ای از یک روز ماندیم. از شمارگران [خود] بپرس» (۱۱۳). می‌فرماید: «جز اندکی درنگ نکردید، کاش شما می‌دانستید» (۱۱۴).

[ سوره مومنون ]

و می‌گویند: «ما را چه شده است که مردانی را که ما آنان را از [ زمره‌ی] اشرار می‌شمردیم نمی‌بینیم؟» (۶۲). آیا آنان را [در دنیا] به ریشخند می‌گرفتیم یا چشم‌ها [ی ما] بر آن‌ها نمی‌افتد؟ (۶۳).

[ سوره ص ]

 Posted by at 3:11 pm
Jul 232013
 

… و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز هيچ كس از شما پاك نمی‌شد …

[ سوره نور: آیه ۲۱ ]

 Posted by at 3:35 am
May 122013
 

مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ

هر كس نيكى به ميان آورد پاداشى بهتر از آن خواهد داشت و آنان از هراس آن روز ايمنند.

[ سوره‌ی نمل، آیه ۸۹ ]

 Posted by at 11:22 pm
Mar 302013
 

…نُّورٌ عَلَى نُورٍ، يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ…

[ سوره نور، آیه ۳۵ ]

 Posted by at 11:18 pm
Mar 282013
 

من متاسفانه خیلی قرآن نخوانده‌ام و نسبت به مطالب آن تسلط زیادی ندارم ولی در همین حد آشنایی اندکی که نسبت با آن دارم به نظرم کتاب بسیار پیچیده‌ای می‌آید. متنی با ارجاعات بسیار از بخشی به بخش‌های دیگر که داستان‌ها و مفاهیمش را به صورت چندپاره و هر پاره را در قسمتی و متناسب با جریان کلی آن بخش آورده. این پراکندگی روایت کمک می‌کند که مسئله‌ای خاص را هر بار از یک زاویه و با دیدی جدید ببینیم. با این حال همین شیوه‌ی روایت، قرآن را به متنی بسیار پیچیده تبدیل کرده که برای فهمش باید بتوان از این هزارتوی ارجاعات و تکرارها سعی در کشف معنا و مفهومِ مقصودِ اصلی این کتاب داشت. شاید یکی از دلایلی که به خواندن مکرر قرآن توصیه شده همین کسب توانایی تسلط بر مطالب آن باشد که قدم اول در کشف معناها و مفاهیم و رمزگشایی از مطالب آن است.

نکته‌ای که به نظرم جالب آمد و شاید بتواند کمکی به بهتر فهمیدن ساختار این کتاب کند تلاش برای نمایش دادن نحوه‌ی ارجاعات آن در قالب مفهومی شبیه یک «گراف» (و البته شاید نه کاملا یک گراف به معنای کلاسیک آن) است (منظورم از گراف همان چیزی است که در نظریه گراف‌های ریاضیات مورد بررسی قرار می‌گیرد). کاری که به طور خیلی ساده‌تر مثلا در مورد نحوه‌ی ارتباط صفحه‌های «وب» انجام می‌شود و ساختار اتصال شبکه وب را مورد بررسی قرار می‌دهد. در اینجا البته با ساختاری با مراتب پیچیده‌تر سر و کار داریم که به نظر من همین موضوع چنین مطالعه‌ای را جذاب‌تر می‌کند. در  چنین ساختاری ما قائدتا سوره‌ها و آیات را داریم و همینطور کلمات را که می‌توان برای هریک گرهی (node) خاص در گراف مزبور در نظر گرفت (طبعا گره سوره‌ها، آیات و کلمات با یکدیگر متفاوت هستند). همچنین ما مفاهیم عمیق و بنیادی را داریم مثل «توحید»، «تقوا»، «ایمان» و … که فراتر از یک کلمه و یا یک عبارت هستند؛ همینطور ماجراها و داستان‌های قرآن را (مانند ماجرای پیامبران، داستان آفرینش و …) که بسیاری از آنها به دفعات و از زوایای مختلف در سوره‌های مختلف آمده‌اند. به نظرم برای هرکدام از این‌ها هم باید گره خاصی در نظر گرفته شود. نحوه‌ی ارجاعات نیز پیچیدگی‌های خودش را دارد. گاهی کلمه‌ای خاص یا عبارتی عینا در چند جا تکرار می‌شود و گاهی هم با اشاره مختصری مثلا به داستان یکی از پیامبران مواجهیم. گاهی هم ارجاع به یک مفهوم عمیق‌تر را داریم، مثلا آیه‌ای در مورد توحید داریم  یا توصیفی از قیامت. اگر بخواهیم ارجاعات را با یال‌های (edge) گراف نظیر کنیم شاید بهتر باشد چند نوع یال داشته باشیم (که نمی‌دانم معادلی در نظریه گراف دارد یا نه).

من اصلا ایده‌ای ندارم که آیا امکان دارد مدلی ریاضی برای چنین تنوع و پیچیدگی‌هایی در نحوه‌ی ارجاعات قرآن به خودش ارائه داد. و اینکه اگر هم چنین کاری شدنی باشد آیا به درک و فهمِ بهتر ما از این متن کمکی خواهد کرد. حتی مطمئن نیستم قبلا چنین مطالعه‌ای انجام نشده باشد.‌ به هر حال با همه‌ی خامی‌ِ چنین ایده‌ای احساس کردم شاید ارزش مطرح شدن داشته باشد…

 Posted by at 9:40 am