Sep 032023
 

اگر ملت ایران توسعه همه‌جانبه می‌خواهد (که می‌خواهد!)، باید بداند این کار ملزوماتی دارد که باید در تقویت آن‌ها بکوشد. در این میان، تقویت «نهاد علم» یکی از چندین و چند رکن مهم در این راستا است. داشتن دانشگاه‌ها، پژوهشکده‌ها، مراکز و جامعه علمی‌ای که با روش‌های به‌روز علمی و به صورت مستقل و منتقدانه به حل مسایل کشور و ارایه راه‌حل بپردازند، از مهم‌ترین نیازهای کشور برای پیشرفت است.

از زاویه‌ای دیگر، دانشگاه‌ها و مراکز علمی کشور «دارایی‌های ملی» و متعلق به همه مردم ایران هستند. این نهادها باید با طراوت و شادابی به وظایف اصلی خود که همانا تربیت نسل جوان ماهر و توانمند و نقاد، پایش وضعیت جاری کشور و کمک به تهیه چشم‌انداز و ارایه مسیر رشد و توسعه کشور است، بپردازند. به این منظور و برای ایفای هرچه بهتر این نقش، لازم است استقلال آنها حفظ شود و از دخالت نهادهای خارج از مجموعه علمی کشور به‌دور باشند.

در همین راستا مردم ایران باید بدانند که اگر خواهان توسعه همه‌جانبه کشور هستند، باید با «چنگ‌و‌دندان» از مراکز علمی که متعلق به خودشان است، و برای حفظ و توسعه آن در طول سالیان گذشته خون دل‌ها خورده شده است، حفاظت و صیانت کنند. حل مسئله و ارایه راه‌حل در این روزگار آشفته، احتیاج به شجاعت دارد! دانشگاه و مرکز علمی‌ای که استقلال خود را از دست داده باشد، به‌هیچ‌وجه توان حل مسئله و ارایه مسیر برای توسعه را نخواهد داشت.

اگر توسعه می‌خواهیم، باید به «علم» روی بیاوریم، به روش‌های علمی احترام بگذاریم و‌ خود را ملزم به پیروی از سازوکارهای آن بدانیم.

#نه_به_دخالت_در_دانشگاه
#نه_به_نخبه‌کشی
#نه_به_اخراج_اساتید
#نه_به_خرافات
#نه_به_شبه‌علم

 Posted by at 8:21 pm
Jun 092023
 

پیش‌درآمد: تصویر ابتدایی این متن از میان اختلافاتی که با همکاران در دانشگاه در مورد نحوه نگاه‌ها به مسایل فرهنگی وجود دارد، شکل گرفته است. البته اوضاع مملکت هم، که به صورت کلی همه مسایل ما را تحت تاثیر خود قرار داده است، در شکل‌گیری این متن بی‌تاثیر نبوده است.


در نتیجه پیشرفت‌های علوم، به خصوص رشته‌های ریاضی و فیزیک، بشر توانست دنیای اطرافش را «بهتر» مدل کند و از زبان ریاضی برای توصیف و پیش‌بینی اتفاقات پیرامونش بهره گیرد. البته در مورد این موضوعات بین فلاسفه بحث وجود دارد و بسیاری از آن‌ها به این موضوع اذعان دارند که روش‌های علمی لزوما بهترین راه برای کشف حقیقت نیستد و اصلا شاید با این روش‌ها نشود به حقیقت نزدیک هم شد. همچنین فلاسفه بین «پیش‌بینی» کردن یک واقعه و درک «حقیقت» آن تفاوت قائل هستند. البته این‌ها بحث‌های تخصصی فیلسوفانه است که در این نوشته قصد ورود به آن‌ها را ندارم.

در هر حال با کشفیات و یافته‌هایی که در طول سالیان داشته‌ایم، دانشمندان علاقمند هستند برای مدل‌سازی رفتار پویای (دینامیک) سیستم‌های مورد مطالعه، حالاتی را در نظر بگیرند و معادلاتی برای تغییر حالات سیستم‌ها بنویسند. به این ترتیب امکان پیش‌بینی رفتار آینده سیستم‌ها با «تقریب‌هایی» برای ما ممکن شده است. این رویکرد ابتدا به صورت خاص در علم فیزیک و باقی علوم طبیعی به کار گرفته شد. ولی در طول زمان، مطالعه رفتار دینامیک سیستم‌ها به حوزه‌های دیگر علم بشر از جمله علوم انسانی، مانند اقتصاد و جامعه شناسی نیز گسترش یافت. البته به علت پیچیدگی به شدت زیاد سیستم‌های انسانی و اجتماعی، هنوز شناخت ما از رفتار این سیستم‌ها بسیار محدود است و به همین دلیل نیز پیش‌بینی مدل‌های ما در این حوزه‌ها به دقت پیش‌بینی‌های صورت گرفته در علومی مانند فیزیک و شیمی نیست. با این وجود، همین تحلیل‌های محدود دینامیک سیستم‌ها، به ما امکان پیش‌بینی‌های قابل قبولی در حوزه‌های انسانی را می‌دهد، که بسیاری از کشورها، دولت‌ها، سازمان‌ها و شرکت‌ها در اداره امور خویش از آن‌ها بهره‌های فراوانی می‌برند.

همه‌ی این‌ها مقدمه‌ای بود برای مطلبی که در ادامه می‌خواهم بگویم.

این روزها بر سر نحوه اداره کشور اختلاف‌های اساسی‌ای پیش آمده است. به بیان دقیق‌تر دست‌اندرکاران کارهایی می‌کنند، قوانینی تصویب می‌کنند و روش‌هایی به کار می‌برند که با مخالفت بخش‌های زیادی از جامعه روبرو می‌شود. تلاشی هم برای ارایه توضیحات قانع‌کننده یا اصلاح امور صورت نمی‌گیرد. به نظرم یکی از مشکلات اصلی افرادِ در مسند کار، «عدم درک» (یا «عدم توانایی برای درک») یا «عدم اعتقاد به درک» سیستم‌ها و وجود دینامیک برای آن‌ها است. این عدم توجه به پویایی سامانه‌ها چنان فراگیر است و این انکار دانشِ مدل‌سازی و پیش‌بینی سیستم‌ها چنان توی ذوق می‌زند که آدم نمی‌داند از دست این قوم به کجا پناه ببرد! این درد زمانی بیشتر می‌شود که در میان حامیان این روش‌ها، افرادی که آشنایی‌ای با علم و دانش دارند نیز یافت می‌شود. آدم در این حیرانی می‌ماند که آیا اصلا آن علم و دانش، آن مبانی مدل‌سازی و پیش‌بینی سیستم‌ها، اندک ته‌نشینی‌ای در وجود این افراد داشته است!

با توجه به همین دینامیک سیستم‌ها می‌شد اوضاع اقتصاد، وضعیت کلی روابط خارجی، و وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه کنونی ایران را پیش‌بینی کرد. اما حضرات اصرار عجیبی بر نادیده گرفتن یافته‌های بشری دارند. هرچه هم برای‌شان توضیح می‌دهی که با توجه به حالت کنونی سیستم و روندهای موجود، با تقریب بسیار خوبی می‌شود پیش‌بینی کرد که به زودی به نقطه بی‌بازگشت خواهیم رسید و دچار فروپاشی خواهیم شد، خودشان را به خواب می‌زنند و مقداری حرف‌ها و استدلال‌های نامربوط (از همان جنس که با یک میلیون تومان می‌شود شغل ایجاد کرد، به زودی لامبورگینی داخلی خواهیم ساخت، می‌توانیم آب مورد نیاز ۲ میلیارد نفر را تامین کنیم یا آمریکا در دو-سه سال آینده نابود خواهد شد) تحویل می‌دهند.

این از وضعیت حکم‌ران‌های ما! می‌ماند باقی ملت…

ملت! امان از دست این ملت! تا ملتی متوجه نشود که می‌تواند (و باید متواضعانه) از تجربه‌های بشری برای زیست بهتر خودش بهره ببرد، تا درنیابد که با دانش تولید شده و تجربه‌های کسب شده در طول سالیان، بسیاری از روندها قابل مدل‌شدن و پیش‌بینی هستند و تا نتواند حکم‌ران‌ها را مجبور کند که از قواعد کلی شناخت سیستم‌ها و دینامیک حاکم بر آن‌ها پیروی کنند و در برابر تصمیمات بی‌بنیاد پاسخ‌گوی‌شان کند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. کسانی مجموعه‌ای از مهملات را به عنوان روش‌های حکم‌رانی تحویل جامعه خواهند داد و به علت توهم مدیریت جهانی فاخرشان، باد بر گلو خواهند انداخت. یک مثال واضح از عدم توجه جماعتی به پیروی از مدل‌سازی سیستم‌ها و عدم تمکین در مقابل دانش بشری، حادثه دلخراش (ولی به شدت نمادین) متروپل است. این اتفاق در مقیاسی بسیار وسیع‌تر در کل جامعه، سیستم بوروکراسی و حکم‌رانی ما در حال وقوع است. ولی به جز جماعت اندکی، گویا کسی خیلی آگاه به رخ‌داد‌های در حال وقوع نیست. درست مانند افرادی که ستون‌های تاب‌برداشته متروپل را می‌دیدند و به جای تخلیه سریع ساختمان، به جوش دادن چند ورقه آهن اکتفا کردند… نتیجه فاجعه‌بار را همه می‌دانیم!

تجربه‌های بشری، از ابتدای تاریخ تاکنون، سرمایه‌های بسیار ارزشمندی هستند. حکم‌رانی که به آن‌ها توجه نمی‌کند و ملتی که دانش و توانایی استفاده صحیح از آن‌ها را ندارد و حکم‌ران‌ها را بر اساس این دانش جمع شده بشری پاسخ‌گو نمی‌کند، حکم آن خیال‌پرداز متوهمی را دارند که خود را از یک ارتفاع بلند، با آرزوی پرواز، پرتاب می‌کند، ولی به زودی با برخورد با زمین سخت واقعیت‌ها و قوانین دنیا، نابود خواهد شد.

 Posted by at 5:44 pm
Mar 292023
 

این روزها صدای تندروها، مستقل از اینکه از چه جناح و دسته و خواست‌گاهی آمده باشند، بسیار بلند است. تندروها هیچ کاری را که بلد نباشند، یک کار را خوب بلد هستند: موج‌سواری! موج‌سواری بر روی احساسات و هیجانات یک جامعه، موج‌سواری بر روی مشکلات و کاستی‌ها، موج‌سواری بر روی تصویری متوهم از آینده‌ای خیالی… تندروها، از آنجایی که حیات‌شان به استفاده از هیجانات و عقل‌گریزی بستگی تام دارد، یک مهارت مهم دیگر هم دارند. با وجود اینکه ممکن است از خواست‌گاه‌های مختلفی سر برآورده باشند (حتی ممکن از کشورهای مختلف و با فرهنگ‌های متضادی باشند)، ولی به طور خودآگاه یا ناخودآگاه، بسیار عالی به هم پاس‌کاری می‌کنند! و این عمل را چنان ماهرانه انجام می‌دهند که جایگاه خودشان را تثبیت و فضا را برای میانه‌روی و گسترس عقلانیت در جوامع خودشان محدود می‌کنند.

جامعه ما با شرایط پیچیده و مشکلات چندوجهی و کلافی سردرگم از مسایل مختلف روبرو است. در چنین شرایطی مهم‌ترین ابزارهایی که نیاز داریم «عقلانیت» و «میانه‌روی» هستند. ابزارهایی که تندروها با تمام وجود تلاش می‌کنند جامعه از آن‌ها دور بماند. در چنین شرایطی، افرادی که خود را پیرو مرام عقلانیت و میانه‌روی می‌دانند، برای عبورِ به‌سلامت جامعه از بحران‌های پیش‌آمده، وظیفه بسیار خطیری بر عهده دارند.

در شرایط این روزها، صدای عقلا و میانه‌روها خیلی بلند شنیده نمی‌شود. بخشی از این مسئله به این برمی‌گردد که مرام و منش چنین افرادی اجازه نمی‌دهد همان بازی کثیف تندروها را انجام دهند. بخشی هم به شرایط هیجانی جامعه برمی‌گردد که از تعادل خارج شده و متاسفانه راحت نیست توجه آن را به غلط بودن روش‌های تندروانه (و به میان‌برهای خیالی آن‌ها) جلب کرد و به نحوی او را قانع کرد که باید با عقلانیت و به تدریج از این شرایط عبور کنیم.

باز گردم به وظیفه مهم نیروهای میانه‌رو و پیرو عقلانیت که در این شرایط خطیر و به‌دور از تعادل جامعه، که فرصت چندانی هم برای اصلاح نداریم، باید با روش‌های که می‌دانند یا باید به سرعت بیاموزند، سعی کنند صدای خودشان را رساتر کنند و پیام واضحی از تغییرخواهی و نحوه صحیح انجام آن را به جامعه ارسال نمایند. به نظرم نیروها و افرادی که مرام میانه‌روی و پیروی از عقلانیت دارند، از نظر کمیت و کیفیت بخش عمده‌ای از جامعه ما را تشکیل می‌دهند. ولی متاسفانه هنوز آن انسجام و عزم همه‌گیر و ملی برای هم‌صدا شدن و هم‌فکری را ندارند. این نوشته دعوتی است همگانی برای همسویی و همفکری میانه‌روهای جامعه برای گشودن روزنه‌های جدید و خلق فرصت‌های دوباره پیش روی جامعه ایران.

با توجه به فرصت کمی که داریم، افراد علاقمند به میانه‌روی باید تلاش کنند با صحبت، گفتگو و هم‌فکری بین خودشان و بین افراد و گروه‌های مختلف و آگاهی‌سازی جامعه و ایجاد شبکه‌های اجتماعی جدید و سامان‌دهی به شبکه‌های شکل‌گرفته موجود، به راه‌حل‌هایی که اجماع ملی برای برون‌رفت از شرایط حاضر بر روی آن‌ها وجود دارد، برسند.

تاریخ کشورها و سرزمین‌های مختلف را که بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که تندروها چیزی در چنته ندارند و پیروی از روش و مرام آن‌ها، هر کسی و با هر مرامی که باشند، جز ویرانی و خسارت برای جامعه نتیجه‌ای نداشته است. وقتی چنین تجربه‌هایی پیش روی عقلا، میانه‌روها، اصلاح‌جویان و دل‌سوزان یک جامعه وجود دارد، باید خیلی منفعل باشند که قافله را به سادگی به عده‌ای بی‌هویت و هوچی‌گر واگذار کنند! فردای روزگار، وقتی گذشته مرور می‌شود، از تک‌تک ما سوال خواهد شد، که در آن بزنگاه تاریخی که توانایی داشتید سیر وقایع را به گونه‌ای دیگر رقم بزنید، چرا منفعلانه کناری ایستادید و از مرامی که به آن باور راستین داشتید، دفاع نکردید!

عقلانیت و میانه‌روی باید با تمام قوا تلاش کند یک اجماع ملی برای گذر از این بحران‌ها شکل بگیرد. و من این روزها نشانه‌های بسیارِ آن را این‌جا و آن‌جا می‌بینم. و همین امر مرا به گذر از این شرایط بغرنج امیدوار می‌کند، هرچند که باور دارم برای مدتی روزهای سختی پیش رو خواهیم داشت.

 Posted by at 1:01 am
Mar 162022
 

دو گروه با ارایه تحلیل‌های سطحی و به‌دور از واقعیتْ نسبت به امور، و کینه‌ورزی و بدبینی عمیق نسبت به هم، رسما دارند مملکت را به نابودی می‌کشند. گروه اول کسانی هستند که هرچه ج.ا. انجام می‌دهد را دربست قبول دارند. گروه دوم هم افرادی هستند که برخلاف گروه اول، هرچه ج.ا. انجام می‌دهد را بدون فکر و دلیل رد می‌کنند. هرچند شاید در نگاه اول به نظر آید که افراد این دو گروه آدم‌های متمایزی باشند، ولی در واقع هر دو گروه متشکل از آدم‌های متعصب، از نظر فکری صلب و سطحی‌نگری است که توانایی خارج شدن از دایره بسته خود و اطرافیان‌شان را ندارند تا بتوانند تحلیل‌های عمیق‌تر و جامع‌تری را در مورد امور مختلف، شرایط سیاسی، مملکت‌داری و مانند آن ارایه کنند.

بحث کردن با هر دو گروه به طور ناامیدکننده‌ای فرساینده است!

 Posted by at 10:25 pm
Dec 232021
 

این مصاحبه پویا ناظران با احمد عراقچی که در قالب پادکست «سکه» صورت گرفته خیلی جذاب و در عین حال دارای اطلاعات جالبی در مورد حکمرانی اقتصادی ایران در حالت کلی و همچنین تصمیمات اقتصادی دولت روحانی، به صورت خاص است.

جمع‌بندی حدود ۲۰ دقیقه‌ای بعد از مصاحبه هم مفید است. صراحت لحجه پویا ناظران در قبال دولت روحانی، نهادهای قضایی و امنیتی و کلا نقد صریح و دلسوزانه‌اش به شرایط موجود را خیلی می‌پسندم و فکر می‌کنم نیاز داریم چنین نقدهای کارشناسانه شجاعانه‌ای در کشور به شدت افزایش پیدا کنند.

 Posted by at 2:04 pm
Sep 132021
 

چند روز پیش که با برادرم در مورد اوضاع مملکت صحبت می‌کردیم، رسیدیم به تولید ناخالص داخلی امسال (۲۰۲۰) ایران که شدیدا نسبت به سال‌های قبل کمتر شده است. این عدد نسبت به GDP ایران در سال ۲۰۱۷ حدود ۰/۴۳ و نسبت به GDP سال ۲۰۱۲ تقریبا یک‌سوم شده است. برای خودم سوال پیش آمده بود که واقعا در یک بازه سه‌ساله (از ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰) اقتصاد ایران واقعا بیش از یک‌دوم کوچک شده‌است.

اتفاقا دیدم حامد قدوسی در چند پست سعی می‌کند توضیح دهد که GDP چه چیزی را نشان می‌دهد و به جای آن شاید بهتر باشد از شاخص قدرت خرید (PPP) استفاده کنیم:

۱- آیا اقتصاد ایران واقعا ۱۹۲ میلیارد دلار شده است؟ یک تحلیل انتقادی
۲- جی‌دی‌پی چیست؟ PPP چیست؟
۳- نفت در جی‌دی‌پی ایران چه طور محاسبه می‌شود؟
۴- عدد جی‌دی‌پی PPP چه طور محاسبه می‌شود؟

 Posted by at 9:16 pm
Aug 202021
 

آقای محمد فاضلی استاد جامعه‌شناسی دانشگاه شهیدبهشتی است. غیر از این موقعیت آکادمیک این فرصت را داشته که مدتی در دولت به عنوان مشاور وزیر نیرو و رئیس مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی و قبل‌تر از آن به عنوان معاون پژوهشی مرکز بررسی‌های استراتژیک و مدیر شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی، فعالیت کند. غیر از اینها در حوزه عمومی (با نوشتن کتاب و مقاله) و شبکه‌های مجازی هم فعالیت زیادی دارد.

چند وقتی است که آقای فاضلی در کنار کانال‌های دغدغه ایران در تلگرام و اینستاگرام، پادکستی به نام دغدغه ایران را راه‌اندازی کرده است. در این پادکست او سعی می‌کند به طور خلاصه، ولی بسیار شفاف، کتاب‌ها و مطالبی که به ما کمک می‌کنند در مورد وضعیت و شرایط توسعه‌یافتگی اطلاعات مفیدی کسب کنیم را مرور کند. همچنین در لابلای این مباحث به دنبال پاسخ‌های محتمل برای این سوال می‌گردد که چرا هنوز توسعه‌یافته نشده‌ایم.

این نکته که محمد فاضلی هم دنیای دانشگاهی را می‌شناسد، هم با پیچیدگی‌ها، درهم‌تنیدگی‌ها، ریزه‌کاری‌ها و فساد نهاد دولت و حکومت در ایران از نزدیک آشناست و هم اینکه در حوزه عمومی فعال است و شناخت خوبی از جامعه ایران دارد، به او موقعیت ویژه‌ای داده است. از این منظر و به همین دلیل تحلیل‌ها، مقالات و روایت‌هایش خواندنی و شنیدنی هستند.

در چنین شرایطی، برای افزایش آگاهی جامعه برای برون‌رفت از وضعیتی که در آن گرفتار شده‌ایم، واقعا نیاز داریم افراد بیشتری از آقای فاضلی الگو بگیرند و با فعالیت جددی در چند حوزه و همچنین ارایه توضیحات به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم، به رشد جامعه و توسعه ایران کمک کنند.

#توسعه #توسعه_ایران #دغدغه_ایران #پادکست

 Posted by at 11:25 am
Jul 152021
 

شغل اصلی من تحقیق و تدریس است و در ایران زندگی می‌کنم. همین چند کلمه را کنار هم بگذارید احتمالا نشان از این است که به مباحث مربوط به توسعه علاقمند خواهید بود. اگر هم علاقمند نباشید، به دلیل مسایل و مشکلات مختلف کاری و زندگانی، حداقل درگیر آن هستید!

به عنوان کسی که با علم، پژوهش و فناوری سروکار دارد و هر روز با افراد با استعداد و توانای زیادی در ارتباط است، علاقمند هستم که پاسخ سوال‌هایی مانند اینکه «چرا توسعه نیافته‌ایم»، «راه توسعه کشور ما چگونه باید باشد» و «ما چه کمکی می‌توانیم برای تسهیل و تسریع این فرایند انجام دهیم» را بیابم.

توسعه یک فرایند پیچیده و چند وجهی است که بر بستر فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و موارد مشابه اتفاق می‌افتد. به همین دلیل نمی‌شود در مورد توسعه صحبت کرد و کاری به سیاست، اقتصاد، فرهنگ، مسایل اجتماعی و مانند آن نداشت.

در همین راستا و بیشتر به عنوان یک آرشیو شخصی، تصمیم گرفتم که در تلگرام یک کانال دیگری غیر از کانالی که داشتم ایجاد کنم تا مطالبی که به نظرم در مورد توسعه، اقتصاد، سیاست و فرهنگ مفید یا جالب هستند را در آن قرار دهم. به امید اینکه نسل‌های بعدی ما کمتر دغدغه سوال‌هایی که در بالا مطرح شدند را داشته باشند.

خوشحال خواهم شد اگر شما هم به چنین مباحثی علاقمند هستید این کانال را دنبال کنید و آن را به دوستان‌تان معرفی نمایید.

 Posted by at 11:53 pm
Mar 202020
 

دکتر محسن رنانی در اسفند ۱۳۹۷ در دانشگاه تربیت مدرس سخنرانی‌ای در مورد تحولات توسعه پس از انقلاب انجام داده است که در ادامه سعی می‌کنم برخی از نکات کلیدی این صحبت‌ها را به صورت تیتروار بیاورم، هرچند که همه سخنرانی ارزش با دقت گوش‌کردن را دارد.

🔹ایشان ابتدا یک توضیح مختصری در مورد توسعه، مدرنیزاسیون و مدرنیته ارایه می‌کند.
🔹وقتی تحولات رخ می‌دهند که قدرت داشته باشیم سنت‌ها را غربال کنیم.
🔹برخی از سنت‌ها خیلی قوی هستند و گویی در حد یک نیروی نظامی، ارتش بزرگی برای حفظ‌شان دارند.
🔹جمهوری اسلامی در عمل در طول این چهل سال کمک کرده‌است که محافظان سنت‌ها کم‌کم ضعیف بشوند یا حتی حذف شوند. این فرایند در اروپا حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال طول کشید.
🔹جامعه ما به سرعت دارد با سنت‌ها خداحافظی می‌کند، و مدتی طول خواهد کشید تا در هنجارها و ارزش‌های جدید ثبات و قرار بگیرد.
🔹در شاخص «توسعه انسانی» سریع‌ترین رشد را در بین کشورها در این ۴۰ سال داشته‌ایم. در جمع عملکرد ج.ا. در مدرنیزاسیون (خصوصا در مقایسه با کشورهای مشابه) «قابل قبول» بوده‌است.

🔹در حوزه مدرنیته، نحوه عملکرد ج.ا. (خواسته و ناخواسته) باعث یک اتفاق بزرگ شده‌است که اگر یک حکومت غیر دینی داشتیم چنین اتفاقی نمی‌افتاد.
🔹مثلا شاه در مورد تحول در حوزه زنان تلاش‌های زیادی کرد، ولی سنت‌های جامعه باعث شکست او شدند. اما ج.ا. چون خودش برآمده از همان سنت‌ها بود، به همین دلیل مقاومت سنت را در برابر خودش نداشت.

چهار تحول رخ داده‌است که مقاومت‌های سنتی جامعه برای تحول به سمت جامعه مدرن شکسته شده‌اند. این تحولات که احتمالا ناخواسته اتفاق افتاده‌اند، عبارتند از:
۱- مهمترین تحول در بخش زنان است. اصلی‌ترین حافظان سنت، زنان، روستاییان و روحانیان هستند، و زنان از بقیه قدرت‌مندتر عمل می‌کنند (توضیح از من: به علت تربیت نسل بعد).
🔹به عنوان مثال در آمریکا ۲۰۰ سال کشید تا نرخ باروری از ۷ به ۲ برسد. در ایران در طول ۴۰ سال از ۷ به زیر ۲ رسیده‌است.
🔹مادران زیست اجتماعی پیدا کرده‌اند و هویت منفرد، متمایز و مستقل کسب کرده‌اند و در نتیجه فرزندانی تربیت خواهند کرد که افرادی خواهند بود با هویت مستقل و منفرد که مسیر خودشان را کشف می‌کنند، می‌سازند و طی می‌کنند. این یکی از بنیان‌های حرکت به سمت مدرنیته خواهد بود.
🔹زنان ما (که قبلا قویترین حافظان سنت بوده‌اند) الان دیگر حافظان سنت نیستند، بلکه تبدیل شده‌اند به خطشکنان مدرنیته. این تحول در اروپا حدود ۴۰۰ سال کشیده است.

(۲) روستاییان هم حافظان مهم سنت هستند. در روستا، به علت کوچکی، کسی جرات تخطی از سنت را ندارد. در ابتدای انقلاب ۷۰ درصد جامعه ما روستاییان بوده‌اند، الان بعد از ۴۰ سال فقط حدود ۲۵ درصد افراد کشور در روستاها زندگی می‌کنند.

(۳) سومین حافظان سنت روحانیان بودند؛ در دو طراز مراجع و روحانیان محلی.
🔹تقریبا جایگاه مراجع به عنوان سرمایه‌های نمادین از بین رفته‌است.
🔹روحانیون محلی هم به علت ورود به سیاست، برخی فسادهایی که داشته‌اند، عمل نکردن به توصیه‌های خودشان و غیره، جایگاه قبلی خودشان را از دست داده‌اند.
🔹همچنین تولید بیش از نیاز جامعه‌ی حوزه‌های علمیه نیز باعث کاهش جایگاه این قشر شده است.

🔹این سه تحول باعث حذف حافظان سنت شده‌است. اما یک تحول مهمتری هم رخ داده‌است.
(۴) تحول چهارم جدایی ایمان از شریعت است. دین سه لایه دارد: لایه ایمان، لایه شریعت، لایه ایدئولوژیک.
ایمان با توسعه سازگار است‌ شریعت ممکن است با توسعه سازگار باشد یا نباشد، و ایدئولوژی هم با توسعه ضدیت دارد.
🔹ج.ا. کمک کرده‌است ایمان از شریعت جدا شود. در ایران آرام‌آرام ایمان از شریعت جدا می‌شود. و در جمع هزینه زیادی هم برای این اتفاق (مثلا نسبت به سیر تحولات اروپا) داده‌نشده‌است.

🔹این تحولات برای گذار از سنت و غربال‌گری سنت در دنیای مدرن رخ داده‌است و الان هم ما مشغول تجربه‌کردن آن به شکلی سریع هستیم. باید صبور باشیم تا جامعه این دوران گذار و پوست‌اندازی را به آرامی طی کند. این دوران مقدمه‌ای برای توسعه و شکوفایی جامعه ایران خواهد بود.

 Posted by at 6:26 pm
Jan 302020
 

دکتر محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی و پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران، اول دی ماه ۱۳۹۸، در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی به سخنرانی درباره «تحولات بین المللی و آینده ایران» پرداخت.

توصیه می‌کنم همه‌ی سخنرانی را با اینکه کمی طولانی است، گوش دهید. در قسمت اول (از ابتدا تا زمان ۱ ساعت و ۱۳ دقیقه) اطلاعاتی خیلی خوبی در مورد شرایط کشورها و وضعیت بین‌الملل ‌آن‌ها ارایه می‌کند. در بخش دوم (از زمان ۱ ساعت و ۱۳ دقیقه به بعد) هم به ارایه راهکارهایی برای حل مشکلات کشور می‌پردازد. به نظرم حداقل بخش دوم سخنرانی را گوش کنید.

در ادامه بعضی از جملاتی که به نظرم مهم آمدند را نوشته‌ام.
—————————————
🔹مهمترین مسئله ما در کشور، مسئله دانش است.

🔹موضوعات جهانی هستند و راه‌حل‌ها هم جهانی هستند.

🔹برنامه‌ریزی برای توسعه خیلی مهم است و ما می‌توانیم فرصت‌های زیادی داشته باشیم.

🔹سیاست خارجی باید با سیاست اقتصادی همراه باشد.

🔹همه چیز جهانی است و همه دارند از همه یاد می‌گیرند. باید غرور خودمان را کنار بگذاریم که همه چیز نزد ماست.

🔹ارقام مهم است. اگر سیاست‌گذاران عدد و رقم نفهمند نمی‌توانند حکمرانی کنند!

🔹انسان‌ها به طور طبیعی در حد چند ماه جلوتر فکر می‌کنند و این وظیفه حاکمیت است که برای طولانی‌مدت (در حد چند دهه) فکر کند.

🔹چین مدلی ارایه کرده که حاکمیت از رشد بخش خصوصی واهمه ندارد و (برخلاف مدل غربی) علی‌رغم اینکه حکومت متمرکز است ولی بخش اقتصادی آزادی عمل دارد.

🔹جهان اکنون سه قطب دارد چین و روسیه و آمریکا. اصطکاک بین آن‌ها بین یک تا دو دهه ادامه خواهد داشت و این فضا می‌تواند برای کشور ما فرصت ویژه‌ای برای رشد و تحرک باشد.

🔹در کشور ما مسئولین از طریق تریبون با هم صحبت می‌کنند! این که حکمرانی نمی‌شود، و نشان از عدم انسجام در حاکمیت است. نکته مهم این است که انسنجام در حاکمیت از دموکراسی خیلی مهم‌تر است.

🔹۱۶ کشور در دنیار در حال ساختن ۶۰ نیروگاه هسته‌ای هستند و سروصدایی هم در کار نیست! این نشان می‌دهد نحوه حکمرانی خیلی مهم است. اگر سیاست خارجی و سیاست اقتصادی در راستای هم بودند، خیلی کارها را می‌شد انجام داد. به عنوان مثال یک کشوری مثل ایران نمی‌تواند همزمان بگوید که انرژی هسته‌ای می‌خواهد و در عین حال بگوید که اسراییل هم باید نابود شود. اینجا سیاست اقتصادی و سیاست خارجیِ تهاجمی ما در تضاد با یکدیگر هستند.

🔹چرا ایران را اینقدر راحت تحریم می‌کنند؟ چون ما ارتباطات اقتصادی خیلی کمی با دنیا داریم.

🔹فساد در ایران را چکار کنیم؟ هرچقدر ایران با دنیا بیشتر کار کند، فساد در ایران کمتر می‌شود.

🔹راه‌کارها (بخش دوم سخنرانی):

۱- اگر بخواهیم کشور تغییر پیدا کند، تا افکار ما عوض نشود هیچ اتفاقی نمی‌افتد. این افکار کنونی ما افکار توسعه‌ای نیست. افکار ما بیشتر برای حفظ وضع موجود و ترتیبات موجود است.

۲- اولین تغییری که باید در فکر ما صورت بگیرد این است که چقدر زودتر تفکر ما بین‌المللی خواهد شد.

۳- تا زمانی که سیاست خارجی در اختیارِ سیاست اقتصادی ما نباشد، آینده ما مبهم خواهد بود. یعنی هرجا که به نفع سیاست اقتصادی ما بود باید سیاست خارجه وارد شود و هرجا که نبود، نباید وارد شود.

۴- نظام دانشگاهی ما باید هرچه سریع‌تر بین‌المللی شود.

۵- باید مزیت نسبی و برتری فناوری خودمان را پیدا و تعریف کنیم. اگر فقط به صادرات نفت و گاز اکتفا کنیم، در طول بیست تا سی سال آینده شاخص‌های فقر کشور ما افزایش خواهند یافت.

۶- ظاهرا ما نشان داده‌ایم که با استدلال کمتر تغییر پیدا می‌کنیم و بیشتر در طول بحران‌هاست که تغییر می‌کنیم. به نظر می‌آید رفتارهایی از خودمان بروز می‌دهیم که در طول این ۱۰۰-۲۰۰ سال گذشته تکرار می‌شوند و هنوز درس نگرفته‌ایم. تا زمانی که نگاه ما نسبت به جهان عوض نشود، در همین سعی و خطا خواهیم ماند.

🔹سوال: آیا الیت موجود می‌تواند نحوه تفکرشان را در راستای توسعه توسعه کشو عوض کنند؟ تحت شرایطی، بله ممکن است.

🔹در دوره‌ای هستیم که به نوعی به سمت یک دی‌کانستراکشن می‌رویم. اما از این سخت‌تر دوره ری‌کانستراکشن خواهد بود. که این دوران سرجمع، حدود ده تا پانزده سال خواهد کشید تا ما به یک جمع‌بندی و اجماع کلی برسیم و با کشورها همکاری کنیم و از آن‌ها یاد بگیریم. یک مدنیتی در جامعه شکل گرفته (خصوصا نسلی که بین ۲۰ تا ۴۵ سال دارد که در کشور ساکن است و می‌خواهد زندگی کند) که باعث خواهد شد این دوران، احتمالا دوران آشوب‌ناکی نباشد و با آرامی به سمت ری‌کانستراکشن خواهیم رفت.

🔹نکته آخر: مسیر ما از نظر تاریخی مسیر درستی است. مشکلات و فشارها بوده و سرعت‌مان هم کم بوده‌است. ولی احتمالا باقی مسیر را خیلی سریع‌تر طی خواهیم کرد.‌

 Posted by at 12:55 am