حدود بیست سال پیش بود که برای عید نوروز یک کارت تبریک داده بود که رویش عکس یک کشتی بود و آرزو کرده بود که به سفرهای دریایی بروم ( یا برویم، دقیق یادم نیست). مدتهاست که رفته؛ همان سال یا سال بعدش رفت و من هیچ وقت نفهمیدم چرا رفت. آن موقع کوچک بودم و خلا نبودنش را حس نکردم ولی بعدها دیدم که وجودش چه تاثیری زیادی در زندگیام داشته بود.
باورش سخت است؛ کسی که تا همین دیروز بوده به سرش میزند و میرود و دیگر هیچ. یک جورهایی شیبه مردن است، نه؟
عکس زیر را که ادیت میکردم به یادش افتادم و دلم گرفت. احتمالا اهل گشتن در اینترنت نیست و با احتمال بیشتر اینجا را نمیخواند. ولی اگر تصادفا به اینجا رسید دوست دارم بداند که در همه این سالها خیلی زیاد به یادش بودهام.