اخیرا خبر اخراج دکتر «محمد فاضلی» از دانشگاه شهید بهشتی باعث حیرت و افسوس فراوان شد! بسیار دردناک است با فردی که این همه «دغدغه» توسعه و سربلندی ایران را دارد و در همین راستا برای افزایش آگاهی جامعه به طور مستمر مطلب و محتوا تولید میکند و از هیچ تلاشی فروگذار نیست، اینگونه برخورد میشود.
مدتی بعد از اتفاق بالا، خبر قطع همکاری گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف با دکتر «آرش اباذری» نیز رسانهای شد (تا جایی که اطلاع دارم این قطع همکاری به دلایلی خارج از کنترل دانشگاه اتفاق افتاده است) (همچنین لازم به ذکر است مشکلاتی که برای ایشان ایجاد کردهاند جدید نیست، ولی بههرحال بسیاری از افراد در این دو-سه سال از آن بیخبر بودهاند). چند وقت قبل هم دانشگاه آزاد اقدام به اخراج دکتر «بیژن عبدالکریمی» کرد که گویا فعلا حکم اخراج ایشان تعلیق شده است.
همه این موارد و موارد بسیار دیگری که در اینجا قصد ندارم به آنها اشاره کنم، نشان از وضع وخیم سیستم حکمرانی ما دارد که هرگونه تلاشی، هرچند ملایم، عقلانی، خیرخواهانه و از سر دلسوزی برای اصلاح خودش را برنمیتابد. علما و فضلای سوار بر مسندِ کار متوجه نیستند اگر با همین فرمان ادامه دهند، در آیندهی نزدیک با یک زلزلهی اجتماعی-سیاسی مواجه خواهیم شد!
در نبود عقلانیت در فضای حکمرانی، وظیفه اهل علم و دانش و حکمت و معرفت و هر کسی که دغدغه ایران را دارد سنگینتر میشود. برای جلوگیری از این فروپاشیِ نزدیک و خانمانسوز باید تلاش کنیم همه افراد جامعه نسبت به حذف نخبگان از مسند امور (با هر عقیدهای که باشند) حساس شوند و عکسالعمل نشان دهند. به این ترتیب شاید بتوان در آینده جلوی اینگونه رفتارهای گزینشی با نخبگان و افراد جامعه را گرفت. عموما این نخبگانِ دلسوز جوامع هستند که توانایی حل مسائل جامعه را دارند. در حال حاضر ما با انبوهی از مسایل ریز و درشت در حکمرانی مواجه هستیم و متاسفانه فرصت چندانی هم برای حل آنها نداریم. بنابراین در شرایطی نیستیم که بخواهیم همین اندک افراد توانا و قابلی را هم که در کشور داریم به بهانههای واهی از سیستمهای حکمرانی برانیم.
یکی از روالهایی که در راستای حذف نخبگان، به صورت ویژه، صدمهی بسیار جدی به جامعه و کشورمان زده فرایندهای «گزینش» در جذب افراد برای امور مختلف کشور است. به این ترتیب با تنگنظری فراوان شرایط برای حذف «عقاید متفاوت» و «نخبگان واقعی» فراهم شدهاست. یکی از پیششرطهای اصلاح امور کشور، حذف مراحل «گزینش» است که با نامها و عناوین مختلف راه چرخش نخبگان را در سیستمهای ما سد کرده است. باید تلاش کنیم این مسئله نیز به یک مطالبه عمومی تبدیل شود تا چرخش نخبگان و عقاید مختلف به طور طبیعی در سیستمهای کشور اتفاق افتد. تنها در چنین صورتی است که قابلیت حلمسئله در سیستم حکمرانی ما افزایش مییابد و توانایی آن را کسب میکنیم که از چالشهای حاضر، عبور کنیم.
به امید افزایش آگاهی خودمان و جامعهمان و به امید آمدن چنین روزی…