Mar 202020
 

روزنامه شریف یک مصاحبه خواندنی با رضاامیرخانی انجام داده که دوست داشتم‌اش. در ادامه چند جمله‌ را از متن به صورت پراکنده (ولی با رعایت ترتیب ظهور در متن اصلی) نقل می‌کنم.

———-

«بله. در حد توانش، در حد دوروبر خودش، در حد خیلی کم. من هرچه پیرتر می‌شوم می‌فهمم که تأثیرم خیلی کم است ولی اتفاقا به همین تأثیر کم امیدوارتر و به یک معنا نسبت به آن غیورتر می‌شوم.»

———-

«اگر ما درست جلو رفته بودیم، مسئله ما دیگر کارآمدی نبود. وقتی کارآمدی وجود داشته باشد، هیچ کسی بهش فکر نمی‌کند. فقدان کارآمدی است که باعث می‌شود همه بهش فکر کنند. فرض بفرمایید مثلا ویروس کرونا در ایران نباشد، ما راجع به بهداشت اصلا سوالی نداریم، وقتی گرفتار می‌شویم به این فکر می‌کنیم. چقدر خوب بود که گرفتار نمی‌شدیم تا سوالات عمیق‌تری مطرح کنیم.

کارآمدی می‌توانست چیز مهمی نباشد در ذهن ما. به این معنا که می‌توانستیم مطمئن باشیم که نیروهای کارآمد داریم و برویم به مسائل جدی‌تر فکر کنیم. امروز اگر کسی از بحث‌های تمدنی و مثلا ارجحیت تمدن شرقی بر غربی صحبت کند، کسی توجه خاصی نشان نمی‌دهد. الان اصلا مسئله مردم این حرف‌ها این نیست. کسی الان به تمدن فکر نمی‌کند. انگار سوالات‌مان نازل‌تر شده. اگر کارآمدی حل می‌شد، وقت داشتیم به سوالات جدی‌تر فکر کنیم.»

———-

«امروز همه ما می‌دانیم که حکمرانان کشور پیر هستند ولی هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم. هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم که از این حکمرانان پیر که جای پدران ما و پدربزرگان ما هستند، تقاضا کنیم کمی عقب‌تر بشینند تا دیگران بیایند. ولی این جوان‌گرایی فعلی که می‌بینیم، واقعی نیست. اینها کسانی نیستند که واقعا کار کرده باشند و پله پله بالا آمده باشند.

انگار ما داریم با خودمان شوخی می‌کنیم. ما یک ساختار خیلی محکم قدرت داریم، مدیرعاملش سرجایش هست، هیئت مدیره‌ سرجایش هست و… اما داریم آبدارچی‌ها را جوان می‌کنیم! تا دیروز آبدارچی هفتادساله داشتیم و حالا آبدارچی سی ساله…»

———-

«بدون شک مسئله هواپیما. مسئله هواپیما از بقیه تلخ‌تر بود. برای اینکه ما در آن مقصر اصلی هستیم. حتی مسئله شهادت حاج قاسم برای من اینقدر تلخ نیست؛ اصلا تلخ نیست. سرنوشت حاج قاسم روشن بود و برای حاج‌قاسم حتما خیر بوده این سرنوشت. اما در ماجرای هواپیما خدا طوری با ما حرف زد که یک‌چیزهایی را بفهمیم و امیدوارم که بفهمیم… ابتلایی بود که به وسیله آن خدا با ما حرف زد. خدا با ما حرف زد که یادمان باشد این هم هست.»

———-

و این جملات در بخش دعای آخر به نظرم نکته بسیار کلیدی‌ای را بیان می‌کنند:
«امیدوارم سال جدید سالی باشد که همه ما به جای غر زدن به مسئله‌هایمان فکر کنیم. روزهای قرنطینه یک فرصت فوق‌العاده‌ است برای اینکه پروژه تعریف کنیم برای خودمان. به نظر من کسی که در زندگی‌اش پروژه نداشته باشد، زندگی نمی‌کند.»

 Posted by at 9:19 pm
Mar 202020
 

دکتر محسن رنانی در اسفند ۱۳۹۷ در دانشگاه تربیت مدرس سخنرانی‌ای در مورد تحولات توسعه پس از انقلاب انجام داده است که در ادامه سعی می‌کنم برخی از نکات کلیدی این صحبت‌ها را به صورت تیتروار بیاورم، هرچند که همه سخنرانی ارزش با دقت گوش‌کردن را دارد.

🔹ایشان ابتدا یک توضیح مختصری در مورد توسعه، مدرنیزاسیون و مدرنیته ارایه می‌کند.
🔹وقتی تحولات رخ می‌دهند که قدرت داشته باشیم سنت‌ها را غربال کنیم.
🔹برخی از سنت‌ها خیلی قوی هستند و گویی در حد یک نیروی نظامی، ارتش بزرگی برای حفظ‌شان دارند.
🔹جمهوری اسلامی در عمل در طول این چهل سال کمک کرده‌است که محافظان سنت‌ها کم‌کم ضعیف بشوند یا حتی حذف شوند. این فرایند در اروپا حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال طول کشید.
🔹جامعه ما به سرعت دارد با سنت‌ها خداحافظی می‌کند، و مدتی طول خواهد کشید تا در هنجارها و ارزش‌های جدید ثبات و قرار بگیرد.
🔹در شاخص «توسعه انسانی» سریع‌ترین رشد را در بین کشورها در این ۴۰ سال داشته‌ایم. در جمع عملکرد ج.ا. در مدرنیزاسیون (خصوصا در مقایسه با کشورهای مشابه) «قابل قبول» بوده‌است.

🔹در حوزه مدرنیته، نحوه عملکرد ج.ا. (خواسته و ناخواسته) باعث یک اتفاق بزرگ شده‌است که اگر یک حکومت غیر دینی داشتیم چنین اتفاقی نمی‌افتاد.
🔹مثلا شاه در مورد تحول در حوزه زنان تلاش‌های زیادی کرد، ولی سنت‌های جامعه باعث شکست او شدند. اما ج.ا. چون خودش برآمده از همان سنت‌ها بود، به همین دلیل مقاومت سنت را در برابر خودش نداشت.

چهار تحول رخ داده‌است که مقاومت‌های سنتی جامعه برای تحول به سمت جامعه مدرن شکسته شده‌اند. این تحولات که احتمالا ناخواسته اتفاق افتاده‌اند، عبارتند از:
۱- مهمترین تحول در بخش زنان است. اصلی‌ترین حافظان سنت، زنان، روستاییان و روحانیان هستند، و زنان از بقیه قدرت‌مندتر عمل می‌کنند (توضیح از من: به علت تربیت نسل بعد).
🔹به عنوان مثال در آمریکا ۲۰۰ سال کشید تا نرخ باروری از ۷ به ۲ برسد. در ایران در طول ۴۰ سال از ۷ به زیر ۲ رسیده‌است.
🔹مادران زیست اجتماعی پیدا کرده‌اند و هویت منفرد، متمایز و مستقل کسب کرده‌اند و در نتیجه فرزندانی تربیت خواهند کرد که افرادی خواهند بود با هویت مستقل و منفرد که مسیر خودشان را کشف می‌کنند، می‌سازند و طی می‌کنند. این یکی از بنیان‌های حرکت به سمت مدرنیته خواهد بود.
🔹زنان ما (که قبلا قویترین حافظان سنت بوده‌اند) الان دیگر حافظان سنت نیستند، بلکه تبدیل شده‌اند به خطشکنان مدرنیته. این تحول در اروپا حدود ۴۰۰ سال کشیده است.

(۲) روستاییان هم حافظان مهم سنت هستند. در روستا، به علت کوچکی، کسی جرات تخطی از سنت را ندارد. در ابتدای انقلاب ۷۰ درصد جامعه ما روستاییان بوده‌اند، الان بعد از ۴۰ سال فقط حدود ۲۵ درصد افراد کشور در روستاها زندگی می‌کنند.

(۳) سومین حافظان سنت روحانیان بودند؛ در دو طراز مراجع و روحانیان محلی.
🔹تقریبا جایگاه مراجع به عنوان سرمایه‌های نمادین از بین رفته‌است.
🔹روحانیون محلی هم به علت ورود به سیاست، برخی فسادهایی که داشته‌اند، عمل نکردن به توصیه‌های خودشان و غیره، جایگاه قبلی خودشان را از دست داده‌اند.
🔹همچنین تولید بیش از نیاز جامعه‌ی حوزه‌های علمیه نیز باعث کاهش جایگاه این قشر شده است.

🔹این سه تحول باعث حذف حافظان سنت شده‌است. اما یک تحول مهمتری هم رخ داده‌است.
(۴) تحول چهارم جدایی ایمان از شریعت است. دین سه لایه دارد: لایه ایمان، لایه شریعت، لایه ایدئولوژیک.
ایمان با توسعه سازگار است‌ شریعت ممکن است با توسعه سازگار باشد یا نباشد، و ایدئولوژی هم با توسعه ضدیت دارد.
🔹ج.ا. کمک کرده‌است ایمان از شریعت جدا شود. در ایران آرام‌آرام ایمان از شریعت جدا می‌شود. و در جمع هزینه زیادی هم برای این اتفاق (مثلا نسبت به سیر تحولات اروپا) داده‌نشده‌است.

🔹این تحولات برای گذار از سنت و غربال‌گری سنت در دنیای مدرن رخ داده‌است و الان هم ما مشغول تجربه‌کردن آن به شکلی سریع هستیم. باید صبور باشیم تا جامعه این دوران گذار و پوست‌اندازی را به آرامی طی کند. این دوران مقدمه‌ای برای توسعه و شکوفایی جامعه ایران خواهد بود.

 Posted by at 6:26 pm