دایره نماد روح است (افلاطون خود روح را همانند یک دایره میانگاشت). چهارگوشه (و اغلب مستطیل) نمادهای مادهی زمینی، جسم و واقعیت هستند. در بیشتر آثار هنری نوین میان این دو شکل ابتدایی یا اصلا رابطهای وجود ندارد و یا اگر داشته باشد بسیار سست و اتفاقیست. و جدایی آنها از یکدیگر بیانگر نمادین حالت روانی انسان قرن بیستم است. روح انسان ریشههای خود را از دست داده و در آستانهی از هم گسیختگی روانی قرار دارد. و همانگونه که پروفسور یونگ در بخش اول این کتاب یادآور شد این شکاف اکنون بوسیله پردهی آهنین میان دنیای شرق و غرب پدید آمده است.
نباید ظهور مداوم دایره و چهارگوشه را کماهمیت دانست و بنظر میآید نیاز روانی میخواهد با نمادین کردن این دو شکل توجه خودآگاه را همواره به عوامل اساسی حیاتی جلب کند. این دو شکل که در پارهای آثار انتراعی امروزی (که تنها نشاندهندهي ترکیب رنگ و یا شاید نوعی مادهی خام دوران نخستین باشد) هم به چشم میخورند، میتوانند بیانگر یک بالندگی جدید باشد.
نماد دایره نقشی بسیار حیرتبار در یکی از پدیدههای بسیار متفاوت زندگی امروزی ایفا کرده و همچنان ایفا میکند. منظورم شایعههایی است که از آخرین سالهای جنگ دوم جهانی درباره اشیاء گرد پرنده که بعدها نام «بشقاب پرنده» به خود گرفتند بر سر زبانها افتاد. یونگ این اشیاء را که همواره بوسیلهی دایره نمادین شدهاند، بازتاب محتوای روانی (وحدت تمامیت) می داند. شایعهی این اوهام پدید آمده در خوابهای امروزی در واقع کوشش روان جمعی ناخودآگاه است برای درمان شکاف موجود در این دوران پرآشوب بوسیلهی نماد دایره.
[ انسان و سمبولهایش، ص ۳۷۹ ]
1. Pointed by one of friends, I have found the lecture notes of Abbas El Gamal on Network Information Theory on arXiv. The first thing that impressed me was that it covers a lot of topics in Network Information Theory while it contains many of the recent results.
2. Finally, our paper titled “On the Capacity of Non-Coherent Network Coding” got accepted to IEEE Transactions on Information Theory and it will published in the special issue of “Facets of Coding Theory” which is a tribute to Ralf Koetter.
3. I am still working on the nightmare paper!
A few days ago, I watched the “21 Grams” for the second time. I liked the movie this time more than before and I had the feeling that I understood it better now.
The principal characters in 21 Grams are in very complicated situations and the way that the movie is narrated helps to depict these difficulties. The story is unfolded almost in a random way where the viewer has to complete a puzzle in his/her mind. However, this fractured chronology technique used in 21 Grams is not something only for entertainment but it really matches the story of the movie.
Among the main characters, I like the story of Jack who is an ex-convict the most. He has turned to religion to clear his past and made a new normal life. However, he encounters some difficult moral dilemmas after having an accident with a father and his two daughters and escaping the scene. This event makes him almost hopeless about being good and uncertain about the existence of God.
Finally, I like the scene at the end of the movie where Cristina (the woman who had lost her husband and two daughters) turns and looks at Jack. Although it is very short, this look conveys the feeling of understanding and forgiveness. Now Cristina see Jack as a human with all his faults and pains; not a guilty convict who corrupts her life.