Oct 082018
 

یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که در حرف‌ها و نقدهای آدم‌های جامعه‌مان می‌بینم این است که عموما مسایل و مشکلاتْ (حالا هرچه می‌خواهند باشند) خیلی ساده در نظر گرفته می‌شوند و به بیان دقیق‌تر خیلی ساده «مدل» می‌شوند. این مسئله را در آدم‌های مختلف با تجربیات و سوابق کاری و تحصیلی گوناگون مشاهده کرده‌ام.

انتخاب مدل‌های ساده آفتی است که به راحتی فاجعه به بار می‌آورد. وقتی شما برای مسئله‌ای از یک مدل ابتدایی استفاده می‌کنید که همه جوانب آن را در نظر نمی‌گیرد، به راه حلی خواهید رسید که در واقع راه حل واقعی مسئله شما نیست. به بیان صریح‌تر با احتمال خیلی خیلی زیاد راه حل پیشنهادی شما غلط است. مثال‌های این موضوع را در سطح جامعه‌مان به وفور می‌توانیم بیابیم.

بسیار دیده‌ام که آدم‌ها با اعتمادبه‌نفسی مثال زدنی برای مشکلی که چندین و چند کارشناس و متخصص و افراد باتجربه سال‌ها از پس حل آن برنیامده‌اند، راه حل‌های پیش‌پاافتاده و بعضا مبتذلی ارایه می‌کنند و فکر هم می‌کنند که چه شاهکاری ارایه کرده‌اند! به نظرم یک قاعده سرانگشتی وجود دارد که اگر احساس می‌کنید راه حل مشکلی دست شماست و به راحتی با انجام چند کار ساده مسئله حل و فصل می‌شود، به احتمال زیاد شما اصلا صورت مسئله را نفهمیده‌اید!

دنیا همیشه پیچیده بوده است و مسایل روزگار ما هم بر پیچیدگی‌های آن افزوده است. ذهنیت‌های تک‌بعدی، آدم‌های بی‌تجربه و کم‌تجربه، اعتمادبه‌نفس کاذب، کم سوادی، کم دانشی، مطالعه کم، عدم استفاده از تجربیات دیگران (خصوصا افراد متخصص و با تجربه)، از مواردی هستند که ما را به انتخاب مدل‌های ساده برای مسائل‌مان (از رشد فردی، انتخاب رشته تحصیلی، شغل و همسر، تربیت فرزند و غیره گرفته تا مسایل کلی‌تر مربوط به جامعه در سطح ملی و بین‌المللی) سوق می‌دهند.

جامعه‌ای که مسایل و مشکلات پیش رویش را ساده بیانگارد محکوم به مواجه با تجربیات تلخی‌ست که در حالت حدی حتی ممکن است به فروپاشی و انقراض آن بیانجامد. متاسفانه اکثر ما به عنوان فرد و جامعه ما به عنوان یک کلیت، بدون در نظر گرفتن پیچیدگی مسایل، مسیری را طی کرده‌ایم که ما را به نقطه‌ای که می‌خواستیم نرسانده است. باید تا دیر نشده، قبل از هر کاری در نحوه نگرش‌مان به دنیا و مسایل آن تجدید نظر کنیم تا به راه‌حل‌های صحیح برسیم. بلکه بتوانیم مسیر حرکت‌مان را اصلاح کنیم.

 Posted by at 12:00 pm