Oct 192019
 

یک نکته‌ای در رفتار امام‌حسین در طول ماجرای کربلا خیلی برجسته و تاثیرگذار به چشم می‌آید. به نظرم در کل این ماجرا، تک‌تک و فردفرد آدم‌ها برای امام مهم هستند و نسبت به سرنوشت آنها خیلی حساس است. ایشان در شرایط مختلف و به بهانه‌های گوناگون سعی می‌کند هر کسی را که می‌بیند و می‌تواند، به سمت حق و حقیقت راهنمایی کند. ماجراهای مختلفی که نقل شده‌اند نشان از خلق لحظات عمیق و احساسی فوق‌العاده‌ای دارند.

یک نکته دیگر اینکه بخش مهمی از باورهای کنونی مسیحیت حول این موضوع می‌گردد که خداوند به عنوان مسیح در زمین ظهور کرده تا متحمل رنج شود و با این رنج کشیدن گناهان نوع بشر، که گویا امکان نداشت به طریق دیگری بخشوده شود، مورد بخشش قرار گیرد. وقتی تلاش امام حسین در ماجرای کربلا برای نجات افراد را مشاهده می‌کنیم و تاثیر بزرگ آن واقعه‌ی از نظر ابعاد کوچک را در طول تاریخ می‌بینیم، حسی مشابه روایت مسیحی از ماجرای به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح به ذهن متبادر می‌شود. انگار امام و یاران اندکشان با رنج کشیدن‌شان، راهی را در طول تاریخ باز کرده‌اند که این امکان را برای دیگر انسان‌ها به وجود آورده تا با کمک و توسل به آن به رستگاری برسند.

پی‌نوشت: این سوال خیلی ذهنم را درگیر خود می‌کند که چرا خدا باید راضی شود عزیزترین بندگانش چنین رنجی را تحمل کنند. جواب این سوال را نمی‌دانم، ولی شاید بتوان گفت در دنیای آدم‌ها که اختیار وجود دارد، گناهانی به وقوع می‌پیوندد که غیر از رنج کشیدن پاکان و قدیسان راهی برای بخشش آن وجود نداشته باشد.

(سه‌شنبه ۱۹ شهریور ۹۸، روز عاشورا، قبل از ظهر، مسجد روستای حسن‌آباد)

 Posted by at 11:31 pm