زیر نور آفتاب راه میرویم؛ در تاریکی شب کنار رودی قدم میزنیم؛ دریاچهی آبی را در روز و آب تیره را در شب میبینیم. در طولِ زندگیْ شبهای مهتابیِ بسیاری را تجربه میکنیم و در ظاهرْ تفاوت آنها را با شبهای بدون مهتاب میدانیم. خودمان را هر روز و هر لحظه حس میکنیم. همینطور که غرقِ روزمرگیهایمان هستیم از کنار درختی عبور میکنیم، شاید هم لحظهای در سایهاش درنگ کنیم؛ در بهار، در تابستان، در موسمِ برگریزان و در فصل خوابِ زمین. همهی این کارها و هزار کارِ دیگر را سرسری یا با جدیت انجام میدهیم بدون اینکه متوجه باشیم شاید اولین قدم (بلکه مهمترین قدم؟) باورِ این باشد که همهی پدیدهها لایهای و هالهای از استعاره به همراه دارند…
Nov 052012