Feb 102015
 

از میان مشکلات متعددی که ما داریم یکی هم عدم تواناییِ «خوب» نوشتن و عدم احساس نیاز برای ثبت کردن موضوعات مختلف به صورت مکتوب است. من تاریخ بلد نیستم و نمی‌دانم مشکل از کجا ناشی شده است و اصلا قبلا هم اوضاع به همین منوال بوده یا بهتر بوده و غیره؛ ولی به هر حال الان اوضاع‌مان خیلی خوب نیست.

انگار بخش خوبی از فرهنگ ما شفاهی‌ست و اندیشمندان و متفکرین ما هم بیشترْ افکار و نظرات‌شان را به صورت شفاهی (مثلا سخنرانی) ارائه می‌کنند تا مکتوب. این شفاهی بودن چندین بدی دارد. اول اینکه تعداد مخاطبین یک اثر شفاهی و برد آن در طول تاریخ خیلی کمتر از یک متن نوشته شده است (به نظرم حتی اگر گفتار شفاهی ضبط شده باشد باز هم برد متن مکتوب خیلی بیشتر است). نکته دیگر اینکه عموما وقتی کسی می‌خواهد متنی بنویسد خیلی بیشتر محتوای مطالبش را سبک‌ْسنگین می‌کند و در نهایت امکان اینکه مطلبی به اشتباه بیان شود یا گنگ و نامفهوم باشد خیلی کمتر از وقتی‌ست که مولف حرف می‌زند. از فواید دیگر مکتوب شدن این‌ست که امکان نقد اثر خلی راحت‌تر فراهم می‌شود تا وقتی که با یک موضوع به صورت شفاهی مواجهیم. شاید یکی از دلایلی که بسیاری از آدم‌ها از مکتوب شدن نظرات‌شان ابا دارند همین فرار از مورد نقد واقع شدن باشد. وقتی حرفی زده‌ایم خیلی راحت می‌توانیم بگوییم منظورمان چنین نبوده، بلکه می‌خواستیم چیز دیگری بگوییم. در مورد نوشته ولی، مولف به راحتی نمی‌تواند شانه از زیر بار مسولیت اثری که خلق کرده خالی کند.

متاسفانه ما صدمات زیادی از این علاقه نداشتن به مکتوب کردن ایده‌ها و تفکرات می‌خوریم. وقتی موضوعات درست مکتوب نمی‌شوند شما با گسست بین آدم‌ها مواجه می‌شوید. خواه در مورد تجربیات و ایده‌های مربوط به یک پروژه باشد که قراراست از یک گروه به گروه دیگر منتقل شود، خواه در مورد تجربه‌هایی که یک نسل انجام می‌دهد و قرار است آن‌ها را به نسل‌های بعدی خود منتقل کند.

شاید ناتوانی‌های اینچنینی را نشود به سرعت برطرف کرد. ولی تمرین کردن و تشویق کردن دیگران به اهمیت چنین موضوعی، به مرور باعث پیشرفت‌های خوبی خواهد شد. در دانشگاه هم من این دغدغه را دارم و واقعا علاقمندم این درک عمومی گسترش یابد که «متن» پدیده مهمی‌ است. باید برای خوب نوشتنش تمرین کرد و مهارت‌های مربوط به آن را یاد گرفت. همینطور کل فرایند تولید یک متن را باید جدی گرفت و تلاش کرد که نتیجه نهایی بدون اشکال باشد. اگر کسی واقعا این‌کار را درست انجام دهد و در نهایت بعد از تلاش‌های زیادش بتواند نوشته «خوبی» خلق کند (در هر زمینه که باشد)، حس خیلی خاصی را تجربه خواهد کرد که تلاش‌هایش را معنی‌دار خواهد کرد.

 Posted by at 5:05 pm

  5 Responses to “پایین بودن مهارت‌های نوشتن”

  1. نوشتن از جمله اموریست که برای ما اغلب، کمی سخت به نظر می رسد. مخصوصا زمانی که از یک دانشجو خواسته شود گزارش کوتاهی بنویسد. گویی از امتحانات پایان ترم هم امری پر زحمت را به ایشان محول نموده اند. کاش دانش آموزان و دانشجویان دروسی هم داشتند که عنوانش بود : “نوشتن”!

  2. وااای چقدر خوب می نویسی!!!

    پ.ن: من که از نوشتن بیزارم هم، واقعا قانع و تشویق شدم که بنویسم!ا
    «!آره انگار واقعا ««متن» پدیده مهمی‌ است

    • واقعا؟! ممنون! 🙂
      حالا واقعا از نوشتن بیزاری؟! مثل قبل‌ترهای من! ولی بعد از یه مدتی آدم بهش علاقمند میشه! ؛)

  3. با سلام . ارزش خوب نوشتن و مهارت در آن را تازه زمانی می فهمی که روی موضوعی کار می کنی وبعد به خاطر پرزنت پایین کارت مورد قبول واقع نمی شود کاش برای ما دانشجویان کلاسی به نام مهارت درنوشتن بود . بعدها خود آدم می تواند در این زمینه مهارت کسب کند ولی متاسفانه شاید آن موقع برای یاد گرفتن یه کمی دیر شده باشد. خیلی خوبه که شما از حالا به دانشجویانتان این موضوع را تاکید می کنید.

 Leave a Reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

(required)

(required)