Jan 222020
 

این روزها مدام تصاویر پرواز چهارشنبه‌ی دو هفته قبل در ذهنم مرور می‌شوند. حادثه‌ای که هرچه می‌گذرد غم و اندوهش برایم عمیق‌تر می‌شود. تصاویر آدم‌هایی که با عزیزشان در این پرواز بوده‌اند، و در یک لحظه همه‌ی دنیا برای‌شان زیر و رو می‌شود… این سوال‌ها مدام در ذهنم مطرح می‌شوند. آیا فرصت شده‌است برای آخرین بار به هم بگویند دوستت دارم؟ آیا توانسته‌اند هرچند برای لحظه‌ای، نگاه‌های محبت‌آمیزشان را به هم بدوزند و در همان کسری از ثانیه یک دنیا حرف عاشقانه بزنند؟ آیا فرصت شده برای لحظه‌ای دستان همدیگر را لمس کنند؟ احتمالا قبل از اینکه برای خودشان نگران شوند، دل‌های‌شان از نگرانی برای عزیز‌شان به درد آمده‌است… تصاویرِ لحظات فشرده و پر از احساس اینچنینی از پیشِ چشمانم می‌گذرند‌ و قلبم را می‌فشارند.

از ذهنم گذشت برای آدم‌های عاشق احتمالا همان کسری از ثانیه کافی بوده‌است تا به اندازه یک عمر معاشقه کنند، حرف‌های عاشقانه بزنند، سکوت‌های عاشقانه کنند و در کنار محبوب، عشق‌شان را پرواز دهند…

خدا همه این عزیزان را مورد رحمت خاص خودش قرار دهد و به عزیزان عزادارشان صبر دهد.

پی‌نوشت: حالا ما مانده‌ایم و فرصت‌های اندکی که پیش روی‌مان هست و بسیاری چیزها که خوب است قدر بدانیم…

 Posted by at 12:06 am

 Leave a Reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

(required)

(required)