من این عبارت (یا عبارات مشابه) را زیاد شنیدهام که در حین بحثی کسی میگوید «البته باید توجه داشت که عقیدهی هر کسی برای خودش محترم است». شاید نکتهای که میخواهم دربارهاش بنویسم بدیهی باشد ولی احساس من از برخوردهایی که داشتهام این است که این مسئله برای بسیاری از ما خوب فهم نشده و بد نیست سعی کنیم اندکی مسئله را روشنتر کنیم.
من فکر میکنم معنایی اصلیای که این عبارت دارد (یا بهتر بگویم باید داشته باشد) این است که هر فردی حق دارد هر عقیدهای داشته باشد و بتواند آزادانه در مورد عقایدش صحبت کند. یعنی حق «داشتنِ» عقیدهای خاص و «اظهار نظر» در مورد آن برای افراد محفوظ و قابل احترام است*. ولی آیا این به این معنی است که هر عقیده و حرفی درست/معقول/منطقی/اخلاقی/… است؟ و آیا ما (به عنوان شنونده یا مخاطب) حق نقد کردن عقاید همدیگر را نداریم، چون هر عقیدهای برای خودش محترم است؟! من احساس میکنم این، آن بخشی از ماجرا است که خوب فهم نشده.
من نسبت به عبارت «عقاید هرکس برای خودش محترم است» احساس خوبی ندارم برای اینکه چنین حرفی امکان هرگونه گفتگو و نقد را از بین میبرد و ما را وارد فضای معلقی میکند که دیگر نمیتوان پیش رفت. درست است که بسیاری از معیارهای درستی/معقولیت/منطقی بودن/اخلاقی بودن/… بین آدمیان تا حدودی نسبی است ولی این باعث نمیشود که ما عقاید دیگران را مورد پرسش قرار ندهیم و نقد نکنیم**. و البته لازم به ذکر است که حتی اگر به نسبی بودنِ کاملِ معیارها هم اعتقاد داشته باشیم بسیار پیش میآید که با معیارها و مفروضات خود گوینده میشود به عقیدهاش اشکال کرد یا اصلا به ساختار منطقی عقیدهی مورد بحث ایراد وارد کرد.
به نظرم همانقدر که افراد آزادند که به هر چیزی که دوست دارند اعتقاد داشته باشند و (در اکثر موارد*) در موردش آزادانه اظهار نظر کنند، همان قدر هم حق دارند که عقاید دیگران را نقد کنند و به آن اشکال وارد کنند. در این صورت مثلا من برای خودم این حق را قایلم که اگر به این نتیجه رسیدهام که ایدهای اشتباه است با تمام قدرت استدلالیام سعی در رد آن بکنم و آن را (یعنی خود ایده و عقیده را) محترم نشمارم! به عنوان مثالِ حداکثری مثلا میشود به عقیدهی نژادپرستی اشاره کرد. من به هزار و یک دلیل اعتقاد دارم که این ایدهای اشتباه/غیر انسانی/غیر اخلاقی/… است و به هیچ وجه کوچکترین احترامی برای چنین عقیدهای قایل نیستم. البته سعی میکنم فارق از انتقاد تند و بیرحمانه، بیاحترامیای نسبت به خودِ شخصِ صاحب چنین عقیدهای نکنم (هرچند که صادقانه اعتراف میکنم که در دلم احساس احترامی هم نسبت به چنین شخصی نخواهم داشت).
شاید بتوان دلایل زیادی را بیان کرد که آدمها از عبارت «عقاید هرکس برای خودش محترم است» استفاده میکنند. برای بعضیها بیشتر حکم یک ژست روشنفکری را دارد که مثلا به آزادی بیان و عقیده اعتقاد دارند. بعضی دیگر هم از آن به عنوان مکانیزم دفاعی برای فرار از «مورد نقد واقع شدن» استفاده میکنند. ولی همانطور که بالاتر هم اشاره کردم، دلیل هرچه باشد چنین حرفی به معنی پایانِ گفتگو و دیالوگ است؛ اتفاقی که اصلا خوشایند نیست.
* البته در مورد اظهارِ نظر به طور مطلق هم حرف و حدیث بسیار میتوان زد. مثلا اگر عقیدهای بسیار غیر اخلاقی باشد یا نسبت به گروهی توهین آمیز باشد باز هم باید این حق برای گویندهاش مفروض باشد که به راحتی افکارش را انتشار دهد؟
** البته این نسبی بودن (به نظر من) آنقدرها هم نیست که کلا نتوانیم با هم «دیالوگ» داشته باشیم.
متاسفانه این شعار و اساسا (نسبی گرایی) اونقدر در محافل روشنفکری پر رنگ شده که اصلا بحث درباره درست یا غلط بودن موضوعات کاری سخت و در بسیاری موارد “زشت” است.
🙁
عبارات مسخرهتر: «قصد اهانت ندارم اما …[توهین] …»، «با همهی احترامی که برای … قایلم …[بیاحترامی]…». «تعریف از خود نباشه ولی …[خودستایی] …»، «دخالت نباشه اما …» و غیره و غیره ـ