وای بر حال جمعی که بزرگترهاش به جای اینکه آدمهای پخته و عاقلی باشند، آدمهای رشد نیافته و کودکی باشند. در این صورت چیزی جز فساد و تباهی برای اون جمع وجود نخواهد داشت…
یکی از نکات عجیب در مورد آدمیزاد اینست که میتواند علیرغم تناقضهای آشکار در افکار و اعمال و رفتارش، بدون اینکه متعجب شود یا دچار مشکل و ناراحتیای گردد به زندگی ادامه دهد!
You need to work really hard. But you have to do it in a smart way!
جواد صالحی اصفهانی مقالهای در وبلاگش درباره رشد اقتصادی ایران نوشته که برای من جالب بود.
خلاصه مقاله اینه که (با ارجاع به شکل) منحنی آبی احتمالا توصیف بهتریه از وضعیت اقتصادی ایران نسبت به منحنی بنفش!
منحنی بنفش بر اساس اطلاعات سالانه بانک مرکزی ایران محاسبه شده است و منحنی آبی بر اساس Penn World Table محاسبه شده.
نویسنده اشاره میکنه که نمودار بنفش با احساس عمومی ما از وضعیت رفاه جامعه ایران سازگار نیست و با توجه به اوضاع جامعه ایران و نحوه مصرف و … خیلی نمیشه پذیرفت که رفاه ایرانیها نسبت به نقطه پیک قبل از انقلاب (حدود سال ۵۸) کاهش پیدا کرده باشه.
با مراجعه به نمودار آبی میگه این نمودار هم این احساس عمومی رو تایید میکنه و احتمالا این نمودار توصیف دقیقتری از اوضاع کنونی اقصاد ایران باشه. در ادامه نویسنده هم سعی میکنه توضیح بده که چرا از زمانی به بعد (حدود سال ۵۸) این دو نمودار از هم فاصله گرفتهن.
شعر
زبان پرندگان است
بر درگاه سلیمان
وقتی که پیامبری به غیر تو
در خانه نیست.
«شمس لنگرودی»
مواقعی هست که (به هر دلیل) امکان نوشتن وجود ندارد. در این شرایط میتوان به ادبیات پناه برد.
دلش خیلی به درد آمده بود. چند وقتی بود که اوضاع به هیچ وجه خوب نبود. شروع کرد از تخته سنگ بالا برود. امید چندانی نداشت، ولی باید اتمام حجت میکرد. نزدیکهای عصر بود. کمی صبر کرد تا جمعیت جمع شوند. سپس خطابهای طولانی درباره جنون و دیوانگی برایشان کرد.
خورشید که غروب کرد و آبیِ آسمان به تیرگی زد حرفهای او هم به پایان رسیده بود. کسی از جمعیت اطرافش باقی نمانده بود. نگاهی به آسمان کرد. ماه در آسمان نبود و ستارهها به جز چندتایی هنوز بیرون نیامده بودند.
با اندوه زیاد راه خروج شهر را در پیش گرفت. سحرگاهان از آسمان آتش و خاکستر میبارید…