Oct 022015
 

وای بر حال جمعی که بزرگ‌ترهاش به جای اینکه آدم‌های پخته و عاقلی باشند، آدم‌های رشد نیافته و کودکی باشند. در این صورت چیزی جز فساد و تباهی برای اون جمع وجود نخواهد داشت…

 Posted by at 1:35 am
Sep 072015
 

یکی از نکات عجیب در مورد آدمی‌زاد این‌ست که می‌تواند علیرغم تناقض‌های آشکار در افکار و اعمال و رفتارش، بدون اینکه متعجب شود یا دچار مشکل و ناراحتی‌ای گردد به زندگی ادامه دهد!

 Posted by at 9:16 pm
Aug 082015
 

جواد صالحی اصفهانی مقاله‌ای در وبلاگش درباره رشد اقتصادی ایران نوشته که برای من جالب بود.

خلاصه مقاله اینه که (با ارجاع به شکل) منحنی آبی احتمالا توصیف بهتریه از وضعیت اقتصادی ایران نسبت به منحنی بنفش!
منحنی بنفش بر اساس اطلاعات سالانه بانک مرکزی ایران محاسبه شده است و منحنی آبی بر اساس Penn World Table محاسبه شده.
نویسنده اشاره می‌کنه که نمودار بنفش با احساس عمومی ما از وضعیت رفاه جامعه ایران سازگار نیست و با توجه به اوضاع جامعه ایران و نحوه مصرف و … خیلی نمی‌شه پذیرفت که رفاه ایرانی‌ها نسبت به نقطه پیک قبل از انقلاب (حدود سال ۵۸) کاهش پیدا کرده باشه.
با مراجعه به نمودار آبی می‌گه این نمودار هم این احساس عمومی رو تایید می‌کنه و احتمالا این نمودار توصیف دقیق‌تری از اوضاع کنونی اقصاد ایران باشه. در ادامه نویسنده هم سعی می‌کنه توضیح بده که چرا از زمانی به بعد (حدود سال ۵۸) این دو نمودار از هم فاصله گرفته‌ن.

2015-08-08-gdp-pc-ppp-vs-constant-price

 Posted by at 12:25 pm
Aug 082015
 

شعر
زبان پرندگان است
بر درگاه سلیمان
وقتی که پیامبری به غیر تو
در خانه نیست.

«شمس لنگرودی»

 Posted by at 8:51 am
Aug 032015
 

مواقعی هست که (به هر دلیل) امکان نوشتن وجود ندارد. در این شرایط می‌توان به ادبیات پناه برد.

 Posted by at 10:59 am
Jul 242015
 

دلش خیلی به درد آمده بود. چند وقتی بود که اوضاع به هیچ وجه خوب نبود. شروع کرد از تخته سنگ بالا برود. امید چندانی نداشت، ولی باید اتمام حجت می‌کرد. نزدیک‌های عصر بود. کمی صبر کرد تا جمعیت جمع شوند. سپس خطابه‌ای طولانی درباره جنون و دیوانگی برایشان کرد.

خورشید که غروب کرد و آبیِ آسمان به تیرگی زد حرف‌های او هم به پایان رسیده بود. کسی از جمعیت اطرافش باقی نمانده بود. نگاهی به آسمان کرد. ماه در آسمان نبود و ستاره‌ها به جز چندتایی هنوز بیرون نیامده بودند.

با اندوه زیاد راه خروج شهر را در پیش گرفت. سحرگاهان از آسمان آتش و خاکستر می‌بارید…

 Posted by at 9:37 pm