May 282013
 

خب راستش قرار نیست استدلال‌های پیچیده‌ای در تایید رای دادن بیاورم! یعنی فکر نمی‌کنم که قضیه چندان پیچیده باشد! قائدتا حرف‌های جدیدی هم در تایید رای دادن نخواهم زد، چون بسیاری از حرف‌ها در این مورد قبلا زده شده است. با این حال احساس می‌کنم برای ایجاد جو و فضای مناسب شاید خوب باشد که افراد دلایل‌شان را از زاویه دید خودشان در این باره مطرح کنند.

من در حوزه‌ی سیاست به عملگرا بودن در مقابل ایده‌آل‌گرا بودن اعتقاد دارم (و بقیه را هم شدیدا به این امر توصیه می‌کنم!) و به علاوه علاقه‌مندم کنش‌هایم (کنش‌هایمان؟) را بر اساس تحلیل‌ها و استدلال‌های منطقی انجام دهم (دهیم) تا اینکه آنها برآمده از تصمیم‌های احساساتی باشند. نکته‌ی مهم دیگری که در زمینه‌ی سیاست به آن باور دارم صبوری است. صبر از ابزار لازم و حتمی یک کنشگر سیاسیِ ممتاز است. دنیای سیاست، به بیانی، دنیای زمختی است و در نتیجه حوزه و محل کنش‌های احساساتی و برخوردهای رمانتیک نیست. در اینجا بنای عملکردها بر قهر و آشتی نیست‌. قائدتا فعالان، کنش‌گران و جریان‌های سیاسی نباید انتظار داشته باشند کسی برایشان فرش قرمز پهن کند؛ حق در دنیای سیاست گرفتنی است نه دادنی.

مشکلی که برای بسیاری از افراد در عمل پیش می‌آید و به این نتیجه می‌رساندشان که مثلا در شرایط حاضر نباید رای داد، ایده‌آل گراییِ افراطی، خلط کردن واقعیات و آرزوها یا نوعی فانتزی‌گرایی در حوزه سیاست است. اینکه ما آرزو داریم تحولات بزرگی در جامعه اتفاق بیافتد و در زمینه اقتصاد، فرهنگ، سیاست، تکنولوژی، رشد انسانی و … دچار بالندگی و شکوفایی باشیم یک نکته است و اینکه توان و حوزه‌ی تاثیر گذاری ما در عمل چگونه است نکته‌ای دیگر است. برای مثال، ممکن است اهداف نهایی و آرزوهای ما مثلا صد واحد باشد ولی در عمل توانایی ما، امکانات ما، اقتضای شرایط، همراهی نیروهای اجتماعی، رشد نیروی انسانی و … فقط امکان تحقق دو واحد از آن صد واحد را به ما بدهد. در چنین شرایطی عقل سلیم چه می‌کند؟ نومیدانه از خیر همان دو واحد تاثیر مثبت هم می‌گذرد؟ یا همه‌ی تلاشش را برای تحقق همانْ میزانِ اندک از تاثیرات مثبت به کار می‌برد؟ با این امید که شاید همین تحولِ ناچیز، اولین پله از نردبانی باشد که آهسته-آهسته جامعه را بالا ببرد.

تغییراتِ جامعه و تحولات اجتماعی فرایندهای کند و بطئی‌ هستند. یک شبه معجزه اتفاق نمی‌افتد، مشکلات در مدت کوتاهی برطرف نمی‌شوند و آگاهی و روشن‌بینی در بازه‌ی زمانی کوتاهی در جامعه گسترش نمی‌یابد. برای ایجاد تحولات مثبت در جامعه‌ای باید تلاش و کوشش بسیار کرد و صبوری بسیار از خود نشان داد. ولی همه‌ی اینها در درجه‌ی اول احتیاج به «وجود» و «حضورِ» کنشگرهایی در سطح جامعه دارند. اگر گروه یا جریانی که داعیه‌ی تاثیرگذاری و تحول در جامعه را دارد نتواند در عمل وجود و حضور خود را «فعالانه» اثبات کند، عملا بودن و نبودنش فرقی نمی‌کند. به آرامی و بی‌سر و صدا توسط قضاوت جمعیِ جامعه از چرخه‌ی تحولات کنار گذاشته می‌شود. در این راستا، کوچک‌ترین اشتباه در تحلیل و عملکرد، ممکن است صدمات جبران ناپذیری به راهی که قرار است طی شود وارد سازد و تحولات مورد نظر را برای مدت‌های طولانی به تعویق بیاندازد.

به همین دلیل است که به نظرم رفتارهای سلبی از جنس تحریم کردن انتخابات در حال حاضر رفتارهای عاقلانه و منطقی‌ای نیستند. بیشترْ عکس‌العمل‌های احساسی و منفعلانه‌اند که از ناامیدی، یاس و بی‌برنامگی ناشی می‌شوند. یک زمانی شرایط به گونه‌ای است که عدم حضور شما در مقطعی برای جریان رقیبِ شما ایجاد فشار و دردسر می‌کند، خب شاید معقول باشد که به گزینه‌ی عدمِ کنشِ مقطعی فکر کرد. ولی وقتی شما (حالا به هر دلیلی) چنین وزنه‌ای ندارید و عدم حضورتان طرف را خوشحال هم می‌کند، از بصیرتِ سیاسی بدور است که خودْ تصمیم به عدم کنشگری بگیرید! به هر حال دنیای سیاست دنیای سهم‌خواهی است و برای اینکار احتیاج به عملکردهای فعالانه وجود دارد، حتی اگر میزان تاثیرگذاری‌مان در عمل محدود باشد یا امید چندانی به تحول کوتاه‌مدت نداشته باشیم.

در حال حاضر شرکت در انتخابات را هم باید از این زاویه دید. به جای مطالبه‌ی حداکثری، شما ممکن است حتی به خیلی کمتر از کفِ مطالبه‌تان راضی شوید! (این یعنی چه؟ یعنی اینکه حتی ممکن است در شرایطی تصمیم بگیرید نه تنها در انتخابات شرکت می‌کنید بلکه رای‌تان را به پای کاندیدای معتدل‌تر جناح رقیب که احتمال بیشتری برای پیروزی دارد بریزید!) خب چاره چیست؟ این همه‌ی توانایی شما در این مقطع است! ناراحت کننده است؟ خب بله، خیلی هم ناراحت کننده است. ولی همینجاست که می‌گویم باید در مورد کنشگری‌های حوزه‌ی سیاست عملگرا و عقل‌گرا بود و اجازه نداد احساسات بر تصمیم‌ها تاثیر گذارند. عقلانیت حکم می‌کند که شما همه‌ی تلاش‌تان را «فعالانه» برای ایجاد تحولات مثبت به کار برید، تا اینکه خود را کنار بکشید؛ هرچند میزان چنین تاثیر گذاری‌ای در مقطع کنونی چندان قابل توجه نباشد. به نظرم سیاست‌ورزی واقعی اینچنین است!

 Posted by at 11:57 pm

  2 Responses to “من رای خواهم داد، آن هم با سیاست‌ورزی!ـ”

  1. متاسفانه همیشه اونقدر خوشبخت نیستیم که بین خوب و بد انتخاب کنیم:(
    عاقل کسی است که بین بد و بدتر انتخاب می کنه و گرنه انتخاب بین خوب و بد که کار سختی نیست!

  2. @SCH
    متاسفانه فکر کنم وضعیت ما حتی از انتخاب بین بد و بدتر هم خراب‌تره! ولی با این حال هنوز فکر می‌کنم رای دادن ما در عمل تاثیر مثبت داره (هرچند شاید خیلی کم)، و تا وقتی این تاثیر وجود داشته باشه عقل حکم می‌کنه که از این فرصت استفاده کنیم…ـ

 Leave a Reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

(required)

(required)