یکی از نکات مهم در مورد «اخلاقی عمل کردن» اینه که آدم باید ارزیابی درستی از حد و اندازهی خودش داشته باشه. کسی که خارج از تواناییها و ظرفیتهاش برای خودش وظایف اخلاقی فرض میکنه در عمل -و به علت ضعفهای شخصیتیش و عدم تواناییهاش- ممکنه کار رو به جاهای باریک بکشونه و با وجود اینکه میخواسته کاملا اخلاقی عمل کنه، اعمالش به شدت غیر اخلاقی بشن (البته عموما این لغزشها به صورت ناخودآگاه و بدون قصد آگاهانهی قبلی اتفاق میافتن). چه بسیارند آدمهایی که میخواستن دنیا رو نجات بدن ولی نتیجهی کارشون به جرم و جنایت ختم شده…
به نظرم یکی از ضروریتهای مهمِ اخلاقی عمل کردن اینه که هرکسی به اصطلاح پاش رو به اندازهی گلیم خودش دراز کنه و ادعاهای واهی و بیشتر از ظرفیتش نکنه. اینطور که من از زندگی فهمیدم، ادعاهای بدون پشتوانهی آدمها منجر به سقوطشون میشه، اونم بدجوری!