Sep 042013
مستند کوتاهی درباره رنجها و دردهای مردم در دوران اشغال ایران توسط انگلیسیها (در جنگ جهانی اول) مرا برد به سالهای خیلی دور، به زمانی که رمان «سووشون» را میخواندم. یادم میآید این آخرین جملههای کتاب را خیلی دوست داشتم و تاثیر احساسی خاصی بر من گذاشتند به طوریکه خاطره و لذتش بعد از سالها همچنان باقیست:
«گریه نکن خواهرم، در خانهات درختی خواهد رویید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هردرختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید: در راه که میآمدی سحر را ندیدی؟»
پینوشت: کتاب دم دستم نبود. این چند خط را از توی ویکیپدیا پیدا کردم، ولی تا جایی که یادم میآید باید همین باشند.