Jan 292021
 

محسن نامجو را دوست دارم. شاید بیشتر از این جهت که او برای من یادآور بخش‌های شوریده و شیدای وجود خودم است. شاید هم مرا جذب می‌کند چون راه‌هایی یافته که شوریدگی‌ها و غلیان‌های جمعی ما را بیان کند. او (بر خلاف بسیاری)‌ این خلاقیت و جرات را داشته که ناآرامی‌های وجودش و جامعه‌ای که در آن رشد کرده است را در قالب تجربه‌هایی جدید به موسیقی و هنری متفاوت تبدیل کند. احتمالا این خلاقیت و جرات هم او را دوست‌داشتنی و احترام‌برانگیز می‌کند.

امروز به طور اتفاقی اجرایی که اسفند سال ۹۸ به همراهی ارکستر سمفونیک استکهلم داشتند، با نام سمفونیک ادیسه ۲۰۲۰، را در یوتیوب دیدم. با اینکه اکثر قطعات را قبلا شنیده بودم، این اجرای حدود یک ساعت و نیمی مرا محو خودش کرد. قطعاتی که اجرا می‌شد، علاوه بر زیبایی ذاتی‌ای که داشتند، برای من یادآور گذشته هم بود و خصوصا من را به سال‌های دوره‌ی دکترا می‌برد، به زمانی حدود ۱۰ تا ۱۵ سال قبل. با دیدن اجرای ارکستر و نمایش متفاوت نامجو حین خواندن، از غوطه‌ور شدن در حالتی ناخودآگاه که طعم آن سال‌های دور را داشت، حس خوبی داشتم و واقعا لذت می‌بردم.

نامجو در ارایه متفاوت و برداشتی آزاد از موسیقی و ادبیات کلاسیک ما عالی کار می‌کند. در این ارکستر ترکیب سازهای غربی، تنظیم مدرن و اجرای نامجو واقعا تحسن‌برانگیز از کار درآمده است. به نظرم اما علت اینکه همه این بنا باشکوه به نظر می‌رسد این است که این آثار بر بستر ادبیات غنی و مفاهیم فرهنگی متعالی و پیچیده‌ای خلق شده که در طول زمانی طولانی صیقل یافته و رشد کرده است و غول‌هایی چون حافظ و مولوی و سعدی و بسیاری دیگر آن را خلاقانه بسط داده‌اند. این شکوه و عظمت برایم دوست‌داشتنی و احترام‌برانگیز است!

 Posted by at 1:39 am

 Leave a Reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

(required)

(required)