Sep 132021
 

چند روز پیش که با برادرم در مورد اوضاع مملکت صحبت می‌کردیم، رسیدیم به تولید ناخالص داخلی امسال (۲۰۲۰) ایران که شدیدا نسبت به سال‌های قبل کمتر شده است. این عدد نسبت به GDP ایران در سال ۲۰۱۷ حدود ۰/۴۳ و نسبت به GDP سال ۲۰۱۲ تقریبا یک‌سوم شده است. برای خودم سوال پیش آمده بود که واقعا در یک بازه سه‌ساله (از ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰) اقتصاد ایران واقعا بیش از یک‌دوم کوچک شده‌است.

اتفاقا دیدم حامد قدوسی در چند پست سعی می‌کند توضیح دهد که GDP چه چیزی را نشان می‌دهد و به جای آن شاید بهتر باشد از شاخص قدرت خرید (PPP) استفاده کنیم:

۱- آیا اقتصاد ایران واقعا ۱۹۲ میلیارد دلار شده است؟ یک تحلیل انتقادی
۲- جی‌دی‌پی چیست؟ PPP چیست؟
۳- نفت در جی‌دی‌پی ایران چه طور محاسبه می‌شود؟
۴- عدد جی‌دی‌پی PPP چه طور محاسبه می‌شود؟

 Posted by at 9:16 pm
Aug 202021
 

آقای محمد فاضلی استاد جامعه‌شناسی دانشگاه شهیدبهشتی است. غیر از این موقعیت آکادمیک این فرصت را داشته که مدتی در دولت به عنوان مشاور وزیر نیرو و رئیس مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی و قبل‌تر از آن به عنوان معاون پژوهشی مرکز بررسی‌های استراتژیک و مدیر شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی، فعالیت کند. غیر از اینها در حوزه عمومی (با نوشتن کتاب و مقاله) و شبکه‌های مجازی هم فعالیت زیادی دارد.

چند وقتی است که آقای فاضلی در کنار کانال‌های دغدغه ایران در تلگرام و اینستاگرام، پادکستی به نام دغدغه ایران را راه‌اندازی کرده است. در این پادکست او سعی می‌کند به طور خلاصه، ولی بسیار شفاف، کتاب‌ها و مطالبی که به ما کمک می‌کنند در مورد وضعیت و شرایط توسعه‌یافتگی اطلاعات مفیدی کسب کنیم را مرور کند. همچنین در لابلای این مباحث به دنبال پاسخ‌های محتمل برای این سوال می‌گردد که چرا هنوز توسعه‌یافته نشده‌ایم.

این نکته که محمد فاضلی هم دنیای دانشگاهی را می‌شناسد، هم با پیچیدگی‌ها، درهم‌تنیدگی‌ها، ریزه‌کاری‌ها و فساد نهاد دولت و حکومت در ایران از نزدیک آشناست و هم اینکه در حوزه عمومی فعال است و شناخت خوبی از جامعه ایران دارد، به او موقعیت ویژه‌ای داده است. از این منظر و به همین دلیل تحلیل‌ها، مقالات و روایت‌هایش خواندنی و شنیدنی هستند.

در چنین شرایطی، برای افزایش آگاهی جامعه برای برون‌رفت از وضعیتی که در آن گرفتار شده‌ایم، واقعا نیاز داریم افراد بیشتری از آقای فاضلی الگو بگیرند و با فعالیت جددی در چند حوزه و همچنین ارایه توضیحات به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم، به رشد جامعه و توسعه ایران کمک کنند.

#توسعه #توسعه_ایران #دغدغه_ایران #پادکست

 Posted by at 11:25 am
Jul 202021
 

آموزش مجازی حسن‌هایی هم دارد. یکی از آن‌ها، حداقل برای من، این بود که فرصتی فراهم شد تا فیلم برخی از درس‌ها ضبط شوند. شاید اگر در حالت عادی بودیم، هیچوقت فرصت و همت این کار برایم پیش نمی‌آمد. با این توضیحات، اولین درسی که فیلم‌هایش آپلود شده‌است فرایندهای تصادفی است که می‌توانید اطلاعات بیشتر (شامل لینک فیلم‌ها، دست‌نوشته‌های کلاس و سرفصل‌های هر جلسه) را در صفحه این درس در سایت آزمایشگاه INL بیابید. فعلا ویدئوها را در سایت آپارات آپلود کرده‌ام. با این سرعت اینترنتی که داریم، بارگذاری آن‌ها خودش یک پروژه بود! شاید بعدتر فایل ویدئوها را در سایت‌های دیگری هم قرار دهم که در آن صورت این پست به‌روز خواهد شد.

اگر فکر می‌کنید کسی به این محتوی علاقمند است، لطفا به او اطلاع دهید. به هر حال امیدوارم این درس به‌کار افراد بیشتری بیاید. سلامت و موفق باشید.

 Posted by at 7:03 am
Jul 162021
 

اگر ازدواج شبیه انفجار خمپاره‌ای وسط زندگی‌تان باشد که همه چیز را به‌هم می‌ریزد، تولد فرزند شبیه افتادن بمب اتم است که زندگی بعد از آن هیچ شباهتی به زندگی قبل از آن ندارد! به همین دلیل شاید بشود همینطوری و بدون فکر و برنامه‌ریزی ازدواج کرد و بعد از آن اوضاع را به هر سختی‌ای که هست به‌سامان نمود، ولی چنین شیوه‌ای در مورد بچه‌دار شدن جواب نمی‌دهد!

 Posted by at 12:13 am
Jul 152021
 

شغل اصلی من تحقیق و تدریس است و در ایران زندگی می‌کنم. همین چند کلمه را کنار هم بگذارید احتمالا نشان از این است که به مباحث مربوط به توسعه علاقمند خواهید بود. اگر هم علاقمند نباشید، به دلیل مسایل و مشکلات مختلف کاری و زندگانی، حداقل درگیر آن هستید!

به عنوان کسی که با علم، پژوهش و فناوری سروکار دارد و هر روز با افراد با استعداد و توانای زیادی در ارتباط است، علاقمند هستم که پاسخ سوال‌هایی مانند اینکه «چرا توسعه نیافته‌ایم»، «راه توسعه کشور ما چگونه باید باشد» و «ما چه کمکی می‌توانیم برای تسهیل و تسریع این فرایند انجام دهیم» را بیابم.

توسعه یک فرایند پیچیده و چند وجهی است که بر بستر فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و موارد مشابه اتفاق می‌افتد. به همین دلیل نمی‌شود در مورد توسعه صحبت کرد و کاری به سیاست، اقتصاد، فرهنگ، مسایل اجتماعی و مانند آن نداشت.

در همین راستا و بیشتر به عنوان یک آرشیو شخصی، تصمیم گرفتم که در تلگرام یک کانال دیگری غیر از کانالی که داشتم ایجاد کنم تا مطالبی که به نظرم در مورد توسعه، اقتصاد، سیاست و فرهنگ مفید یا جالب هستند را در آن قرار دهم. به امید اینکه نسل‌های بعدی ما کمتر دغدغه سوال‌هایی که در بالا مطرح شدند را داشته باشند.

خوشحال خواهم شد اگر شما هم به چنین مباحثی علاقمند هستید این کانال را دنبال کنید و آن را به دوستان‌تان معرفی نمایید.

 Posted by at 11:53 pm
May 132021
 

یکی از روش‌هایی که در زندگی بسیار به من کمک کرده و چند بار از مهلکه‌هایی اساسی نجاتم داده است این بوده که در بزنگاه‌هایِ تصمیم‌گیری سعی کرده‌ام به نحوی (حالا با فکر کردن، مشورت گرفتن یا بررسی زندگی‌های مشابه) آخر آن مسیر و آن تصمیم را تصور کنم. بعد نگاه کرده‌ام که آن آدمِ انتهای مسیر را دوست دارم یا نه، و اصلا نتیجه همان بوده که علاقمند بودم اتفاق بیافتد یا نه.

بسیار پیش می‌آید که انتخاب‌ها در زمان حال خنثی و معصوم به نظر می‌رسند یا حداقل چندان خطرناک نمی‌نمایند. به همین دلیل هم بسیار پیش می‌آید که با سهل‌انگاری یا خودفریبی خطر می‌کنیم. در صورتی که اگر انتهای مسیر را ببینیم، ممکن است حتی جرات فکر کردن به چنین انتخاب‌هایی را هم نداشته باشیم.

 Posted by at 4:22 pm
Apr 262021
 

Once upon a time there was a tavern
Where we used to raise a glass or two
Remember how we laughed away the hours
And think of all the great things we would do

Those were the days my friend
We thought they’d never end
We’d sing and dance forever and a day
We’d live the life we choose
We’d fight and never lose
For we were young and sure to have our way
La la la la la la …

Then the busy years went rushing by us
We lost our starry notions on the way
If by chance I’d see you in the tavern
We’d smile at one another and we’d say

Those were the days my friend
We thought they’d never end
We’d sing and dance forever and a day
We’d live the life we choose
We’d fight and never lose
Those were the days, oh yes those were the days
La la la la la la

Just tonight I stood before the tavern
Nothing seemed the way it used to be
In the glass I saw a strange reflection
Was that lonely woman really me

Those were the days my friend
We thought they’d never end
We’d sing and dance forever and a day
We’d live the life we choose
We’d fight and never lose
Those were the days, oh yes those were the days
La la la la la la …

Through the door there came familiar laughter
I saw your face and heard you call my name
Oh my friend we’re older but no wiser
For in our hearts the dreams are still the same

Those were the days my friend
We thought they’d never end
We’d sing and dance forever and a day
We’d live the life we choose
We’d fight and never lose
Those were the days, oh yes those were the days
La la la la la la …

 Posted by at 1:23 am
Jan 292021
 

محسن نامجو را دوست دارم. شاید بیشتر از این جهت که او برای من یادآور بخش‌های شوریده و شیدای وجود خودم است. شاید هم مرا جذب می‌کند چون راه‌هایی یافته که شوریدگی‌ها و غلیان‌های جمعی ما را بیان کند. او (بر خلاف بسیاری)‌ این خلاقیت و جرات را داشته که ناآرامی‌های وجودش و جامعه‌ای که در آن رشد کرده است را در قالب تجربه‌هایی جدید به موسیقی و هنری متفاوت تبدیل کند. احتمالا این خلاقیت و جرات هم او را دوست‌داشتنی و احترام‌برانگیز می‌کند.

امروز به طور اتفاقی اجرایی که اسفند سال ۹۸ به همراهی ارکستر سمفونیک استکهلم داشتند، با نام سمفونیک ادیسه ۲۰۲۰، را در یوتیوب دیدم. با اینکه اکثر قطعات را قبلا شنیده بودم، این اجرای حدود یک ساعت و نیمی مرا محو خودش کرد. قطعاتی که اجرا می‌شد، علاوه بر زیبایی ذاتی‌ای که داشتند، برای من یادآور گذشته هم بود و خصوصا من را به سال‌های دوره‌ی دکترا می‌برد، به زمانی حدود ۱۰ تا ۱۵ سال قبل. با دیدن اجرای ارکستر و نمایش متفاوت نامجو حین خواندن، از غوطه‌ور شدن در حالتی ناخودآگاه که طعم آن سال‌های دور را داشت، حس خوبی داشتم و واقعا لذت می‌بردم.

نامجو در ارایه متفاوت و برداشتی آزاد از موسیقی و ادبیات کلاسیک ما عالی کار می‌کند. در این ارکستر ترکیب سازهای غربی، تنظیم مدرن و اجرای نامجو واقعا تحسن‌برانگیز از کار درآمده است. به نظرم اما علت اینکه همه این بنا باشکوه به نظر می‌رسد این است که این آثار بر بستر ادبیات غنی و مفاهیم فرهنگی متعالی و پیچیده‌ای خلق شده که در طول زمانی طولانی صیقل یافته و رشد کرده است و غول‌هایی چون حافظ و مولوی و سعدی و بسیاری دیگر آن را خلاقانه بسط داده‌اند. این شکوه و عظمت برایم دوست‌داشتنی و احترام‌برانگیز است!

 Posted by at 1:39 am
Nov 152020
 

افرادی که از روش‌های مافیایی برای پیشبرد کارهای‌شان استفاده می‌کنند همیشه سعی دارند اینطور القاء کنند که امور آنطور که آن‌ها می‌خواهند پیش می‌رود و غیر از خواست آن‌ها اتفاق دیگری نخواهد افتاد. این یکی از شگردهای آن‌ها برای جهت‌دهی به امور است. ولی واقعیت این است که در عمل امور همیشه مطابق خواست آن‌ها پیش نخواهد رفت، خصوصا اگر باقی افراد به این شگرد آن‌ها توجه داشته باشند و «هیاهوی» آن‌ها را نادیده بگیرند. کلا این جماعت «مافیاطور» آدم‌های حقیری هستند، اگر بدانیم!

 Posted by at 11:33 pm
Aug 192020
 

دنیا بسیار کوچکتر از آن چیزی است که فکر می‌کنیم! حتی اگر بخواهیم کاملا منفعت‌طلبانه عمل کنیم، به نفع‌مان است که اخلاقیات را مد نظر داشته باشیم. بی‌اخلاقی‌های‌مان خیلی سریع‌تر از آنچه تصور می‌کنیم، گریبان‌مان را خواهند گرفت و توی صورت‌مان خواهند زد.

 Posted by at 12:02 am