به همین راحتی هفت سال گذشت تا من دوباره بتونم با کسایی که دوستشون دارم برم مسافرت و بادبادک بازی کنم…
خیلی راحت و بیخیال از کنار لحظههایی که تجربه میکنیم میگذریم، انگار که کلی فرصت داریم تا دوباره تکرارشون کنیم. در حالیکه هر دفعه شاید دفعه آخری باشه که کارهایی رو که دوست داریم انجام میدیم یا لحظات خوبی رو با کسایی که دوستشون داریم سپری میکنیم. شاید اگه بنشینی و حساب-کتاب کنی در بهترین حالت تعداد هرکدوم از این اتفاقها در کل زندگیمون از تعداد انگشتهای دست هم بیشتر نشه؛ تازه اصلا اگر فرصتِ تجربه کردنِ خیلیهاشون پیش بیاد!
پس چرا اصلا به کلاهمون هم نیست و اینطور لحظهها رو، دوستیها رو، محبتها رو، فرصتها رو به باد میدیم؟

بادبادک بازی کنار دریای خزر